كَذلِكَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ
بر دلهاى تجاوزكاران اين چنين مهر مىنهيم.»/ 431 تجاوزكاران دلهايشان فروبسته است
و اين سنتى است از سنتهاى الهى.
موسى و فرعون نمونه بارز
[75] به امثال اين حقيقت، قرآن استشهاد مىكند تا درباره چيزهايى كه
ممكن است هر روز در زندگى مردم اتفاق بيفتد ديد روشنى به ما بدهد. مانند قصه موسى
و هارون كه خدا آنها را به رسالت نزد فرعون طاغوت زمان و قومش فرستاد كه در زمين
فساد مىكردند ولى چون جرم و ظلم و تجاوز عادت مستمر آنان شده بود استكبار ورزيدند
و از قبول رسالت سر باز زدند.
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى وَ هارُونَ إِلى
فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بِآياتِنا فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً
مُجْرِمِينَ و پس از آنها موسى و هارون را همراه آياتمان بر فرعون و مهتران قومش
مبعوث كرديم و آنان سركشى كردند و مردمى تبهكار بودند.» [76] چگونه استكبار
مىورزيدند؟ آيا به حقيقت اعتراف مىكنند يعنى خود اعتراف مىكردند كه ستمشان به
مردم سبب استكبار و ضلالتشان بوده است؟
هرگز ... اين گروه با توجيهات باطل، خود را بر حق مىدانستند. چنان
كه در هر عصرى چنين مردمى بودهاند.
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا
لَسِحْرٌ مُبِينٌ و چون سخن حق ما را شنيدند گفتند كه اين جادويى
آشكار است.» اينان نمىخواستند تسليم حق شوند و حال آن كه اين حق از جانب
پروردگارشان بر آنان آمده بود. حق را به جادو نسبت كردند و مردم سادهدل ميان سحر
و رسالت تميز نمىنهادند. زيرا هر دو كارهايى بود بر خلاف عادت. از اين رو امر بر
آنان مشتبه شده بود و اين سبب گمراهى بسيارى از مردم شد.
/ 432 در چنين حالتى مردم بايد خود را به سلاح بينش مسلح سازند تا
بتوانند