فرعون و سركردگان اهل فساد كه در اطراف او بودند به سركشى پرداختند و
هم چنان ستم خويش در حق ناتوانان ادامه دادند. موسى را به ساحرى متهم ساختند. موسى
به خشم آمد كه اينان چگونه سخن وحى را سحر مىگويند و حال آن كه ساحر رستگار و
پيروز نمىشود. عاقبت گفتند آنچه براى ما مهم است اين است كه در دين خويش كه دين
پدران و نياكان ماست باقى بمانيم و چون هدف شما سلطه بر ماست ما هرگز به شما ايمان
نمىآوريم. به همين سبب است كه پس از داستان نوح به موسى و هارون مىپردازد. باز
هم داستان موسى را به بيانى ديگر مىآورد.
/ 430
شرح آيات
خط رسالت
[74] رسالتهاى الهى خط مستمرى را در طول تاريخ پى مىگيرند، هم چنان
كه جاهليتهايى كه در برابر رسالتها جبهه مىگيرند نيز خطى مستمر را تشكيل
مىدادهاند. بر ماست كه خط رسالتهاى الهى امروزه را تشخيص دهيم تا بتوانيم بدان
انتساب پيدا كنيم.
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ
بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ
آن گاه پس از او پيامبرانى بر قومشان مبعوث كرديم و آنان دليلهاى روشن آوردند ولى
مردم به آنچه پيش از آن تكذيبش كرده بودند ايمان آورنده نبودند.» هم چنان كه رسالت
خطى است مستمر، جاهليت هم خطى است مستمر همراه آن قوم نوح رسالتش را تكذيب كردند
قوم ابراهيم هم تكذيب رسالت او نمودند.
چرا؟ زيرا هر دو در تجاوز به حقوق ديگران و اسراف در نعمت خدا يكسان
عمل مىكردند.
اقامه قسط و عدل در زمين هدف رسالتهاى الهى است. هم چنان كه منع
اسراف در شهوات و توجيه غرائز هدف ديگر رسالت است.