لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ
ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ مرگ هر امتى را زمانى معين است. چون
زمانشان فرا رسد، نه يك ساعت تأخير كنند و نه يك ساعت پيش افتند.»
سنتهاى الهى در زندگى
زندگى بر موازينى است كه بر حق است و با هوا و هوس مردم دگرگون
نمىشود. در آنجا عوامل سقوط هست و عوامل صعود. و آثار مثبتى براى اخلاص و فداكارى
و فعاليت و وحدت و پاكى دل و جسم و سلامت عمل و اتقان آن. هم چنين آثارى است منفى
كه نقطه مقابل آن آثار مثبت است./ 399 چون اين آثار مثبت و منفى در مقابل يكديگر
قرار گيرند و كفه آثار منفى بچربد، امت گرفتار بحران شود.
[50] از اينجاست كه آنان كه مىخواهند كه عذاب بزودى در رسد و با
اصرار نمىپرسند كه وعده خدا چه زمان خواهد بود؟ نمىدانند كه عذاب چيزى نيست كه
بشر آن را به شتاب خواستار شود. زيرا چون عذاب در رسد از آن رهايى نتوانند پس
چگونه آن را به شتاب مىطلبند.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُهُ بَياتاً أَوْ نَهاراً
بگو چه مىكنيد اگر عذاب او به ناگاه شب هنگام يا در روز فرا رسد.» يعنى هنگامى كه
در بستر راحت غنودهايد و مهياى مقابله با عذاب نيستيد يا در روز هنگامى كه سرگرم
كار و تلاش هستيد و آماده براى مواجهه با هر خطرى.
ما ذا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ
گناهكاران چه چيز را اينچنين به شتاب مىطلبند؟» آيا براى رو به رو شدن با آلام
شتاب مىكنند يا براى فرو ريختن كاخ آرزوهاى خود و ديدن چهره قهر پروردگار و جدايى
از ياران. آيا اينها چيزهايى است كه افراد بشر خواستار آنها هستند يا اين آرزو كه
عذاب خدا را به شتاب مىطلبند از روى غرور و خودخواهى است؟
[51] آرى، چون عذاب فرا رسد و به صورت حقيقتى ملموس درآيد، دست