است چون زوال نعمت در صورتى كه مردم سپاس نگويند و شرايط آن به انجام
نرسانند.
/ 358 ملائكه اعمال انسان را چه خرد و چه بزرگ مىنويسند تا كسى بعدا
مدّعى نشود كه عمل صالحى انجام داده ولى پاداش نيك آن داده نشده است.
از سوى ديگر اين آيه ناظر به اقوامى است كه در تمدن به مقامى رفيع
رسيدند ولى به نوشخوارى و لذتجويى گرفتار آمدند خداوند درباره آنان مكرش بدين گونه
بود كه از اوج رفعت به حضيض ذلت سرنگونشان ساخت.
[22] خداى تعالى در اثبات اين حقيقت مثلى آورد و آن مردمى هستند كه
در يك كشتى بادبانى نشستهاند. چون بادى نمىوزد كشتى در وسط دريا هم چنان ايستاده
است در اين حال بادى خوش مىوزد كسانى كه در كشتى نشستهاند شادمان مىشوند ولى
اين نعمتى را كه خدا به آنان عطا كرده از ياد مىبرند و شكر آن به جاى نمىآورند.
پس از لحظاتى به ناگاه چهره سهمناك خطر آشكار مىشود باد خوش به بادى
توفنده بدل مىشود و امواج كوهپيكر دريا كشتى را چون پر كاهى اين سو و آن سو
مىكشاند. مسافران دست تضرع به درگاه خدا بر مىدارند و از او مىخواهند كه
نجاتشان دهد خداى تعالى رحمت خود شامل حال آنان مىكند خطر غرق از آنان دور مىكند
ولى باز هم نعمت فراموش مىكنند و سپاس حق نمىگويند.
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذا
كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها
جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ
أُحِيطَ بِهِمْ اوست كه شما را در دريا سير مىدهد تا آن گاه كه
در كشتيها هستند و باد موافق به حركتشان مىآورد شادمانند. چون طوفان فرا رسد و
موج از هر سو بر ايشان ريزد چنان پندارند كه در محاصره موج قرار گرفتهاند.» يعنى
در دايره خطر محاط و محاصره شوند و همه راههاى فرار بر آنان بسته گردد.