را غرقه ساخت. آرى، مشركان زيانكارانند. (73) آيات (70/ 93) شايد اوج
سخن است در اين سوره در آنجا رويارويى رسولان با طاغوتان زمان به تفصيل آمده است و
رسولان پيروان خويش را فرمان مىدهند كه به خدا توكل كنند و چون توكل كردند خداى
تعالى آنان را يارى خواهد كرد.
پس از بيان داستانهاى پيامبران خداوند تعالى فرمان مىدهد كه در باب
قرآن زنگ شك از دلها بزدايند و از تكذيب آيات خدا احتراز كنند و كافران ايمان نمىآورند
تا زمانى كه عذاب اليم را به چشمان خود بنگرند. (97) ولى آيا در آن روز ايمان به
كارشان خواهد آمد. نه، هرگز.
تنها در يك سرزمين بود كه ايمان آنان را سودمند افتاد. آن هم مردم
سرزمين يونس بودند كه چون به خدا ايمان آوردند سودمندشان افتاد. (98) ولى ايمان از
بنده است يا از پروردگار؟
ترديدى نيست كه خداوند مردم را فرا نمىخواند كه از روى اكراه ايمان
بياورند. اين بر هر بندهاى است كه اگر در ورطه ضلالت غوطهور است تلاش كند/ 322
تا خود را به ساحل نجات برساند. (100) قرآن به اين معنى باز مىگردد كه بنده خدا
نبايد كه دست روى دست بگذارد تا ايمان به سراغ او آيد، بر هر كس واجب است كه براى
دستيابى به ايمان تلاش كند تا در زمره كسانى باشد كه خداوند آنان را از عذاب
دردناك مىرهاند. (103) قرآن به زبان رسول اللَّه اعلان مىكند كه بايد از هر چه
براى خدا شريك قرار مىدهند بپرهيزد و تنها و تنها در برابر ذات بارى تعالى
مخلصانه عبادت كند. (104) خداوند فرمان مىدهد كه از سر اخلاص روى به جانب خداوند
آورد و هر چه را ديگران براى او شريك قرار مىدهند طرد كند. كه اگر چنين نكند در
حق خود ستم كرده است، (106). و به اين امر معتقد باشد كه خداست كه هر زيان و
ناپسندى را دور مىسازد و چون براى بنده خود خيرى خواهد كس را ياراى آن نيست