ولى باز هم شفاعت به آن معنى نيست كه بر خدا است كه گناهان را بيامرزد.
بلكه بنده بايد خدا را بخواند و خدا به فضل خود دعاى او را مستجاب كند./ 290
همچنين شفاعت و استغفار به يك معنى است زيرا استغفار دعاست براى آمرزش گناه
گناهكاران. آيهاى كه مىآيد تأكيد است بر اين شرط اخير كه مهمترين اين شرايط هم
هست كه مىفرمايد
ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا
لِلْمُشْرِكِينَ وَ لَوْ كانُوا أُولِي قُرْبى مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ
أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِيمِ نبايد پيامبر و كسانى كه ايمان
آوردهاند براى مشركان هر چند از خويشاوندان باشند- پس از آن كه دانستند كه به
جهنم مىروند- طلب آمرزش كنند.» تا زمانى كه شخصى مشرك است اهل جهنم است بنا بر
اين طلب آمرزش براى او وجهى ندارد. و چرا بايد با چنين كسى مؤمنان ارتباط معنوى
پيدا كنند. او از امتى است و ما از امت ديگر. سرانجام او آتش است و سرانجام مؤمن
بهشت.
[114] آرى، استغفار براى مشرك هم جايز است هنگامى كه مقصود طلب
هدايت او باشد. هم چنان كه رسول اللَّه در مواردى براى قوم خود كه مشرك بودند از
خدا طلب هدايت مىكردند و مىگفتند: «خدايا قوم مرا هدايت كن كه مردمى نادان
هستند» همچنين ابراهيم به پدر خود وعده داد كه براى او از خدا آمرزش خواهد
«سلام بر تو، از پروردگار خود براى تو آمرزش خواهم خواست الخ».
ابراهيم نيز قصدش از آمرزش خواستن هدايت قوم خود و بيرون آوردن ايشان
از ضلالت بود. ولى هنگامى كه دريافت كه پدرش و قومش دشمنان خدا هستند و شركشان نه
از جهلشان بلكه از كينهتوزى آنهاست از آنها دورى گزيد و بيزارى جست.
وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ
مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ
تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ آمرزش
خواستن ابراهيم براى پدرش نبود مگر به خاطر وعدهاى كه به او داده بود. چون براى
او آشكار شد كه پدرش دشمن خداست از او بيزارى جست. زيرا ابراهيم بسيار خداى ترس و
بردبار