موضع آنان در برابر دارايى و ثروت خود بحث مىشود و اين كه چگونه بر
خلاف مؤمنان منافقين هيچ گاه خود را فراموش نمىكنند. بلكه همواره به مال دنيا
دلبستهاند و بدان آزمند. آن را انفاق نمىكنند اگر هم انفاق كنند خدا از آنان
نمىپذيرد زيرا عملشان از روى ريا و خودنمايى است. اموال و اولادشان برايشان در
دنيا مايه عذاب است و غرور و فريبى است كه آنان را به سوى استمرار در كفر سوق
مىدهد.
رابطه منافقان به مؤمنان را مصالح خاصه آنها معين مىكند. مثلا هر
گاه در اين رابطه براى خود سودى سراغ كنند به آن روى مىآورند و مىكوشند تا نام
خود را در زمره مؤمنان درج كنند و اگر منافعى سراغ نداشته باشند به نزد برادران
شيطان صفت خود مىگريزند ولى در هر حال مىبينى كه سوگندهاى گران مىخورند كه ما
در صف مؤمنان جاى داريم. در واقع آنان در صف مؤمنان جاى ندارند، بلكه هر جا
منافعشان باشد در آنجايند.
/ 197
شرح آيات
انفاق منافقان يا از روى ريا است يا از ترس
[53] در برخى از احاديث آمده است كه ابليس پس از آن كه از سوى
پروردگار خود به سجده آدم مأمور شد گفت: مرا از سجده آدم معذور دار، به جاى آن در
برابر تو چنان سجدهاى خواهم كرد كه چهار هزار سال به طول انجامد. خداى تعالى او
را پاسخ داد كه من خواستار اطاعتم نه عبادت.
انجام دادن احكام شريعت هم به همين منوال است، آنچه مطلوب است اطاعت
اوامر شريعت است به گونهاى كه خواسته شده بى هيچ افزون و كاستى.
مثلا اگر كسى نماز صبح را كه دو ركعت است عمدا ترك كند و به جاى آن
در غير وقت معين ده ركعت نماز بخواند براى او فايدتى نخواهد داشت.
منافقان اوامر فرماندهى و رهبرى را اطاعت نمىكنند، سپس به خيال خود
به برخى عبادتها مىپردازند ولى اين عبادتها از آنان پذيرفته نمىشود زيرا مردمى
متمرد هستند. گاه نيز به جاى حضور در جبهه و ايثار جان مىگويند فلان و فلان