اين معنى بيان شده كه دعوت به رسالت دعوت به شخص رسول نيست. بلكه
دعوت به يك مبدأ است كه حتى شخص پيامبر را هم در بر مىگيرد چون ديگر افراد.
پيامبر از پرستش چيزها يا كسانى كه به عنوان شريكان خدا پرستيده مىشوند نهى شده
بنا بر اين اگر از هوا و هوسهاى مردم متابعت كند گمراه شده است. و آنچه رسول
مىآورد از نزد خداست و عقوبتى كه دشمنان دين را بدان تهديد مىكند، از جانب خداست
و عقوبتى كه دشمنان دين را بدان تهديد مىكند، از جانب خداست.
حاكم، در آن خدايى است كه حق را توضيح مىدهد و اهل حق را از اهل
باطل جدا مىكند و اين امر تنها منوط به حكم و فرمان قطعى اوست. اما رسول، اگر خود
مالك عقوبت بود و انسانى متفوق بر ديگر انسانها بود خود مىتوانست دشمنانش را
گرفتار عقوبت كند؟ نه، تنها خداست كه حكم مىكند و او از هر كس ديگر ظالمان را
بهتر مىشناسد.
/ 82
شرح آيات
پيامبر كيست؟
[56] پيامبر هم چون مردم ديگر است كه خداوند او را از پرستش هر چيز
بجز خود منع كرده است.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ
اللَّهِ بگو مرا منع كردهاند كه آن خدايانى را كه جز اللَّه مىخوانيد
پرستش كنم.» نهى از پرستش اينان يعنى سرپيچى از سلطه طاغوتها كه در فلان پادشاه
ستمگر يا فلان شيخ فاسد قبيله يا فلان رئيس جبّار حزب و امثال اينان تبلور يافته
است.
قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ بگو: از
هوسهاى شما متابعت نمىكنم.» يعنى از طاغوت هم متابعت نخواهم كرد.
قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً تا مبادا گمراه شوم.» و اين
گمراهى به هنگامى است كه از طاغوت و هر شيطان صفتى ديگر