است. ممكن است مراد آيه بتهاى سنگى است كه هيچ جان و خردشان نيست. در
آيه بعدى هم همين معنى است
[195] اينان از مردم عادى هم ناتوانترند، زيرا نمىتوانند حتى از
اعضاى بدن خود استفاده كنند، بلكه همواره عادت كردهاند كه از دسترنج ديگران
بهرهمند گردند.
أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ
بِها أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ/ 520 آذانٌ يَسْمَعُونَ
بِها قُلِ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ- آيا آنها را پاهايى هست كه به آن
راه بروند و يا آنها را دستهايى هست كه با آن حمله كنند يا چشمانى هست كه با آن
ببينند يا گوشهايى هست كه با آن بشنوند؟ بگو
شريكانتان را بخوانيد.» اعم از بتان انسانى چون طاغوتان يا بتان سنگى
...
ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ- و عليه من
تدبير كنيد و مرا مهلت مدهيد.» يعنى همگان عليه من عمل كنيد، بر ضد آيينها و
روشهاى من و به من فرصت و مهلت ندهيد. با اين معارضه مىخواهد به آنان بفهماند كه
ناتوانتر از آن هستند كه توان مقاومتشان باشد. اينان فريفته قدرت خيالى بتان خود
بودند و مىپنداشتند كه مىتوانند در برابر حوادث ناگوار طبيعت از آنان حمايت كنند
و چون در زندگى با مشكلى برخورد كردند به آنها پناه ببرند. خواه بتان سنگى و چوبى
و فلزى باشد يا طاغوتان از بنى نوع انسان. اگر چنين معارضهاى نشده بود،
نمىدانستند كه از بتان و طاغوتان هيچ كارى ساخته نيست.
دوست و ياور صالحان كيست؟
[196] او دوست و ياور صالحان و معبود ايشان و كسى كه از خودشان
سزاوارتر به آنهاست، اللَّه است و بس. آن كه براى هدايتشان كتاب نازل كرده و
نفوسشان را پرورش داده و راه و روشهاى زندگى را به آنها نشان داده است و هشدار و
بشارت داده است.