حاصل كند و هم براى اجراى فرمانهاى عقل و دين مهيا باشد و مصمّم، و
او نمىتواند فساد و خطاى خود را توجيه كند و آن را به پاى غفلت و تقليد بگذارد و
خود را به كنارى كشد. اين قرآن است كه بار ديگر تأكيد مىكند كه هر كس موظف است كه
خود تفكر كند كه تفكر تنها وسيله مقاومت در برابر غفلت است.
أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا- آيا فكر
نكردهاند؟» اهميت تفكر و ضرورت فطرى آن به حدى است كه خداى تعالى عبارت را به
صورت سؤال و گله گذارى ادا مىفرمايد كه چرا فكر نمىكنند؟ ...
ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ-
كه در يارشان نشانى از ديوانگى نيست و او آشكارا بيم دهنده است.» رسول آنان را از
چيزهايى خبر مىداد كه براى ايشان آشنا نبود و به آنها الفت نيافته بودند. اين امر
در نظر آنان چنان مىآمد كه گويا كه اين سخنان بر زبان مىآورد و ديوانه است. با
قدرى تفكر به متانت و استوارى كلام حق و قدرت استدلال آن پى مىبريم. در حالى كه و
جدان و عقل خود گواهى مىدهند كه آنچه رسول اللَّه (ص) مىگويد سخنان جنون آميز
نيست، بلكه همه هشدار است و همه حق است و روشن.
[185] آن هشدارى كه ما را از گرفتار آمدن به سرنوشت مجرمان بر حذر
مىدارد مىتوان/ 507 آن را از پيامبر شنيد و مىتوان از زبان عالم وجود كه از يك
نظام دقيق حكايت دارد، به گوش دل شنيد.
أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ
ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ- آيا در ملكوت آسمانها و زمين و
چيزهايى كه خدا آفريده است نمىانديشند؟» در هر چه آدمى مىنگرد دليلى واضح بر دقت
نظم و اتقان آفرينش و حسن تدبير مشاهده مىكند.
نظر در عظمت عالم وجود و در هر موجود و مخلوق ما را به قدرتى كه بر
جهان حكم مىراند دلالت مىكند. خداى تعالى در هر لحظه كه بخواهد دست