تورات و انجيل خود نوشته مىيابيد.» يعنى صفات و اسماء او را، هم
چنان كه ارزشهاى دعوت او نيز مكتوب است.
يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ-
آن كه به نيكى فرمانشان مىدهد و از ناشايست بازشان مىدارد.» همه رسالتهاى آسمانى
مزرعه عقول را مىكاوند. و با فطرت آدميان سازگارند/ 464 و به نظر من «معروف»
اينجا همان چيزى است كه قلب بشر آن را مىشناسد و منكر چيزى است كه قلب بشر آن را
ناخوش مىدارد و انكار مىكند.
وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ
الْخَبائِثَ- و چيزهاى پاكيزه را بر آنان حلال مىكند و چيزهاى ناپاك را حرام.»
اين «چيزهاى پاكيزه» و «چيزهاى ناپاك» را وحى معين مىكند و عقل نيز تصديق مىنمايد.
وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ
عَلَيْهِمْ- و بار گرانشان را از دوششان بر مىدارد و بند و زنجيرشان را
مىگشايد.» بار گران ترجمه واژه «اصر» است. بشر از آنجا كه به زر و زيور زندگى
دلبسته است و در برابر شهوات خويش و نعمتهاى مادى و مناصب مادى سست و تسليم شونده
است، همواره خود را در زير فشار اين اميال و آرزوها حس مىكند.
اديان الهى يكى از كارهايشان اين است كه بشر را از زير اين فشار
مىرهانند و او را متوجه جهانى ديگر مىكنند، جهان معنويت، در آينده نزديك يعنى در
اين دنيا و آينده دور يعنى در آن جهان.
اديان الهى هم چنان كه بشر را از زير اين فشارها مىرهانند زنجيرهايى
را كه قوانين و سنن مادى بر دست و پاى او نهادهاند مىگشايند و او را به آزادى
مىرسانند.