عامل دوم همان ايمان است به انديشه مكتبى و تعهّد نسبت به شيوههاى
آن (ايمان و تقوا). اين عامل نيز سنت ذاتى خود را دارد، بدين معنا كه تمدّن با
ايمان و تقوا باقى مىماند.
[97] هلاك جوامع فاسده ناگهانى است و پس از تراكم گناهان و احاطه
آنها بر گناهكاران. بر ماست كه همواره چشم به راه خشم پروردگارمان باشيم، در تمام
لحظات شب و روز و در حالت خواب و بىخبرى.
/ 391 أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ
بَأْسُنا بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ- آيا مردم قريهها پنداشتند
كه از اينكه عذاب ما شب هنگام كه به خواب رفتهاند بر سر آنها بيايد، در امانند؟»
[98] أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى
وَ هُمْ يَلْعَبُونَ- آيا مردم قريهها پنداشتند از اينكه عذاب ما به
هنگام چاشت كه به بازيچه مشغولند بر سر آنها بيايد، در امانند؟» [99]
أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ
الْخاسِرُونَ آيا از مكر خدا در امانند؟ از مكر خدا جز زيانكاران ايمن ننشينند.»
زيانكاران چه كسانى هستند؟ زيانكاران كسانى هستند كه مىپندارند تراكم ظاهرى
بازارها و احداث ساختمانهاى بلند و خيابانهاى پهناور و روشن و كارخانههاى بزرگ و
ميدانهاى وسيع بازى و ارتشهاى مسلح به جديدترين سلاحها براى بناى كاخ تمدن و تحقق
خواستهاى بشر كافى است. نه، اينها بدون توجه به ارزشهاى درست و جنبههاى مشروعيت
آنها و راه و روشهاى صحيح، كامل نمىشوند اگر اين شرايط مهيا نباشند چه بسا تمدن
به ضد خود تبديل مىشود. يعنى بدون آن كه متوجه شوند عذاب بر آنها احاطه مىكند و
به حياتشان پايان مىدهد. و اين همان مكر خداست. تمدّنى كه بر پايه ظلم و طغيان
قائم باشد و جامعهاى كه اساسش استثمار و ستم طبقاتى باشد و فرهنگى كه بر مصالح و
منافع شخصى مبتنى باشد در معرض زوال است. و در هر لحظه و به گونهاى ناگهانى بايد
منتظر آن زوال بود.