دروغ مىبندند و مدّعى/ 382 رسالت پروردگار مىشوند، به هنگامى كه
تحت فشار قوم خود قرار گيرند كار را رها كرده و مىروند. از اين رو مؤمنان قوم
شعيب مىگويند
قَدِ افْتَرَيْنا عَلَى اللَّهِ كَذِباً إِنْ عُدْنا فِي
مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْها- پس از آنكه
خدا ما را از كيش شما رهانيده است، اگر بدان باز گرديم بر خدا دروغ بسته باشيم.»
در حالى كه خداوند ايشان را از ضلالت طاغوت رهانيده، پس بازگشت به آيين پيشين، با
آن كه به بطلان آن به حد كافى آگاهى يافته بودند، تكذيب حقيقت خواهد بود و انكار
آشكار آيات خداوند. در اين صورت عذاب خدا را مضاعف خواهند يافت.
از سوى ديگر بازگشت به آيين باطلى را كه خداوند آنها را از آن
رهانيده است، جز به قهر و اكراه ميسر نخواهد شد. زيرا خداوند حريت و كرامت بشر را
تضمين كرده است و در اين صورت قواى شيطانى نمىتوانند هيچ گونه آزارى به او
رسانند، يا بدون خواست خداوند در كسى اثرى بگذارند. قواى طاغوت نمىتوانند به حريم
خداوندى و ملكوت او تجاوز ورزند. نه، هرگز، بلكه خداوند آنان را مهلت داده در
زمانى محدود. از اين رو طاغوت نمىتواند به زور مؤمنان را به كفر وادارد، زيرا خدا
چنين اختيارى به او نداده است.
وَ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِيها إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ
رَبُّنا وَسِعَ رَبُّنا كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً- و ما ديگر
بار بدان كيش باز نمىگرديم، مگر آنكه خدا آن پروردگار ما خواسته باشد زيرا علم
پروردگار ما بر هر چيز احاطه دارد.» هم چنان كه قدرت خدا بر جهان وجود سلطه دارد و
كفار را ياراى تجاوز از آن نيست، علم خداوند هم همه چيز را در برگرفته است. مؤمنان
براى اين كه در برابر قواى مادى طاغوت مقاومت كنند هر چه بيشتر به نيروى معنوى خدا
پناه مىبرند و مىگويند
عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ
قَوْمِنا بِالْحَقِ ما بر خدا توكل مىكنيم. اى پروردگار ما، ميان ما
و قوم ما به حق رهى بگشاى.»