responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير هدايت نویسنده : المدرسي، السيد محمد تقي    جلد : 3  صفحه : 103

دوست دارد. زيرا اوست كه نعم پنهان و آشكار خود را به او ارزانى مى‌دارد. وقتى ابراهيم مى‌گويد ستاره را دوست ندارد دليل بر اين است كه آن به طور قطع خداى او نيست. خدا در شب و در روز فيض خويش بر او مى‌بارد و حال آنكه ستاره اگر در شب اندك نورى مى‌افشاند چون روز بدمد خود ناپديد شود.

معلوم مى‌شود كه بعضى از مردم ستاره مى‌پرستيده‌اند و مى‌پنداشته‌اند آنها را در زندگى بشر تأثير فعال است. ابراهيم با اين عبارت فرياد خويش عليه آنان بر مى‌آورد.

[77] ابراهيم در گير و دار ترديد به انتظار حادثه ديگرى است. ابراهيم درنگ كرد تا ماه برآمد. مهتاب بر طبيعت پرده سيمين افكند و سخاوتمندانه بر همه جا و همه كس تابيدن گرفت و ابراهيم گفت اين است پروردگار من.

/ 113 فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي‌ آن گاه ماه را ديد كه طلوع مى‌كند.

گفت: اين است پروردگار من.» چه بسا طلوع و نور افشانى ماه سبب شد كه ابراهيم بدان پردازد و اين پرداختن به ماه و به تعظيم در آن نظر كرد چيزى جز فشار ترديد نبود كه آن هم ديرى نپاييد.

فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ‌ چون فروشد، گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننمايد از گمراهان خواهم بود.» چون دريافت كه در فهم حقيقت ناتوان است، از آن اعتماد مطلق كه به انديشه و فكر خود داشت بكاست و بر خداى توكّل كرد. اين اعتماد و اطمينان در مرحله شك مفيد مى‌نمود زيرا وسيله طرد افكارى مى‌شد كه ديگران بر او تحميل كرده بودند و بعد از آن ديگر جايز نبود.

تو را به تو شناختم‌

ابراهيم چگونه دريافت كه آن نيروى لايزالى كه انسان را به خدا راه مى‌نمايد كسى جز ذات بارى تعالى نيست؟

نام کتاب : تفسير هدايت نویسنده : المدرسي، السيد محمد تقي    جلد : 3  صفحه : 103
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست