سبب پيدا شدن عقدهها و انحرافهاى نفسى و اجتماعى در نزد انسان شده،
و همين است كه او را از فعاليت باز مىدارد و از سعى و كوشش او جلوگيرى مىكند، و
كسى كه از دست يافتن به موفقيت و رستگارى نوميد است، به چه سبب مىتواند به سعى و
تلاش بپردازد.
در صورتى كه نگرش مثبت به نامهاى خدا داشتن، و آنها را شناختن و به
آنها ايمان آوردن، قلب را از اميد و آرزو آكنده مىسازد، و انسان را به فعاليت و
سعى و تلاش وا مىدارد، و كارمايههاى مخفى در شخصيت او منفجر و آشكار مىشود، و
در اين هنگام است كه به انفاق مال در راه خدا مىپردازد و براى پيشرفت مبادى و
اصول او فداكارى مىكند، از آنچه مىكند خشنود است، و به رحمت پروردگار خويش
اطمينان دارد، و در خبر است كه «هر كس كه به پاداش يقين داشته، به بخشندگى مال
مىپردازد»، [72] و چگونه كسى مىتواند به پاداش يقين داشته باشد و
بخشندگى كند و از گناهان و خطاهاى خويش دست بردارد در صورتى كه پروردگار خود را به
رحيم و آمرزنده بودن نمىشناسد؟! بدون شك چنين كسى نه انفاق مىكند و نه به توبه
مىپردازد.
و به همين سبب است كه قرآن مىكوشد با روش حكيمانه خود كه هر شخص
متدبر در آيات به آن توجه پيدا مىكند و از مواجهه نگرش منفور منفى و ايجاد بينش
مثبت در بازداشتن انسان نسبت به عصيان پروردگار آدمى را بدان سو سوق دهد و چنان
است كه اين سوره ما را به آشنا شدن با اسم (الرحمن) مىخواند، و مظاهر اين نام را
در جهان آفرينش به ياد ما مىآورد، و ما را از آيات راهنماى به سوى خودش آگاه
مىسازد و از تكذيب كردن آنها بر حذر مىدارد، و آن گاه گوشهاى از عذاب مجرمان را
كه به سبب تكذيبشان به جريمهها كشيده شده بودند به ياد مىآورد كه بر اثر تصديق
به جايگاهى دور از جايگاه تكذيب كنندگان رسيدهايم و دريافتهايم كه پاداش كسانى
كه رحمن را چنان كه بايد شناختهاند، و