كاسته مىشود و نيرومندى او به سبب امورى حتمى كه خيال مىكند قدرت بشرى
را چندان در خود گرفته است كه زندان زندانى را در خود به همين صورت درمىآورد فرو
بسته و از كار افتاده مىماند، روش الاهى پاك را چنان مىيابيم كه درهاى اميد را
بر روى وى گشوده است، و اعتماد و وثوقى نسبت به پروردگارش از اين لحاظ پيدا مىكند
كه قادر بر برآوردن حاجات او است، و معادلات و واقعيت به سود او تغيير مىپذيرد، و
افكار جبرى و قدرى را كه مانع دعا كردن او و رسيدن به نيازش از خداوند خويش است از
او دور مىكند، و اين پرسش و خواندن خدا را ما فوق حتميات و برتر از قضا و قدر
مىداند و به دعا مىپردازد. و امام باقر (ع) خطاب به زرارة (رض) گفت: «آيا
مىخواهى تو را به چيزى راهنمايى كنم كه رسول خدا (ص) در آن هيچ كس را مستثنى
نكرده است»؟ گفتم: آرى، گفت
«دعا قضا را رد مىكند، حتى اگر تأييد شده باشد»
[51] و امام كاظم (ع) انگشتان خويش را به يكديگر چسباند و گفت: «بر شما
باد به دعا كردن كه دعا و طلب كردن از خدا بلاى مقدّر شده و قضا بر آن تأكيد كرده
را كه تنها امضا و جريان آن باقى مانده، دور مىكند، پس چون از خداى عزّ و جلّ در
دعا خواسته شود كه بلا را دور كند، آن را دور خواهد كرد». [52]
شايد آيه بعدى دلالت بر صفت بداء داشته باشد كه كليد بصيرت دعا است، و اگر خدا
قادر بر تغيير دادن آفريدگان و دفع بلا و رفع قضا نباشد، دعا بىاثر مىماند، و آن
كه به بداء معتقد نباشد، و به سلطه مطلقه خدا كه هيچ چيز جز خودش آن را مقيد
نمىسازد ايمان ندارد، به الاهيت او ايمان و اعتقاد ندارد، چه خداى تعالى را از
لحاظ مقام و قدرت حتى از پادشاهان هم كمتر قدر مىنهد، چه او را از مهمترين صفات
او كه سلطه است محروم ساخته ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ
قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ «ارج
نگذاشتند به خدا چندان كه حق ارج گذاشتن به او است و خدا