اقيانوسهايى پوشانده است كه با يكديگر ارتباط دارند، و با آن كه زمين
حركتى دايمى بر گرد خود و بر گرد خورشيد دارد، ارتفاع سطح درياها ثابت مىماند، و
هيچ وقت آب دريايى به درياى ديگر نمىريزد كه سبب طغيان آب آن شود.
هنگامى كه در طبيعت به جستجو برمىخيزيم، شواهد ديگر بر اين آيه
كريمه مىيابيم، تخم مرغ را هر چه تكان دهيم، سفيده و زرده آن با يكديگر مخلوط
نمىشود، و درياهاى نور و ظلمت نيز در حركت شب و روز چنين است كه حركتى دايمى
دارند و در نقطهاى با هم تلاقى مىكنند، ولى با يكديگر آميخته نمىشوند
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ
«فرو مىبرد شب را در روز و فرو مىبرد روز را در شب». [30]
و هنگامى كه از سفر با انديشه در افقها به جانب ديگر تفكر درباره خويشتن بازگرديم،
مظهرى از اين حقيقت را در زندگى انسان نيز ملاحظه مىكنيم، كه آب مرد و آب زن با
يكديگر آميخته مىشوند و از تركيب آنها نطفه به وجود مىآيد كه خرده خرده رشد
مىكند تا به صورت انسانى كامل، مرد يا زن، در مىآيد، و خصوصيتهاى مرد و زن
پيوسته همان است كه بود و هيچ تغييرى در آن پديد نمىآيد، و همچنين آبهاى شيرين و
گوارايى كه از درون زمين بيرون مىكشيم، در سرچشمههاى خود با آبهاى دريا برخورد
دارند كه همه زمين را حتى در اعماق سيراب مىكند، ولى هذا
عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ «اين يك آب
شيرين گوارا است، و آن يك شور و بد مزه»؛ [31]
و در واقعيت/ 307 اجتماعى نيز چنين است كه: مؤمنان و كافران با يكديگر برخورد و
تلاقى دارند و فاصلهها و نشانههاى جدايى ميان آنان باقى و برقرار مىماند.
امّا برزخى كه ميان دو دريا حايل مىشود، گاه جسمى مادّى همچون بخشى
از خشكى است كه ميان آن دو دريا قرار گرفته است، و اگر درياها بر خشكى طغيان
مىورزيدند، زندگى آدمى بر سطح زمين امكانپذير مىشد، و اگر