و وجود تفاوتها در شايستگيهاى طبيعى باشد، و سبب آن اين است كه
شايستگى بالطبع سبب آن مىشود كه دارنده آن نسبت به كسى كه درجه كمترى از آن را
دارد هيمنه و سلطه پيدا كند، و دانش و نيرومندى نسبت به نادانى و ضعف برترى دارد و
بر حسب اندازه آن نسبت به كسى كه هيچ علم و نيرويى ندارد تغيير پيدا مىكند.
/ 93 هيچ كس منكر آن نيست كه مردمان در شايستگيهاى طبيعى با يكديگر
اختلاف دارند، و اين شايستگى را نمىتوان از كسى كه مالك آن است به كسى كه در درجه
پايينترى قرار گرفته است منتقل كرد تا چنان شود كه همگان با يكديگر يكسان و برابر
باشند.
نظام جهان استوار بر همكارى ميان اجزاء آن است، و سنت خدا در ميان
مردمان بر آن جريان دارد كه به تعاون و يارى كردن به يكديگر بپردازند، به همان
گونه كه همه اجزاء جهان هستى چنين مىكنند، و براى برقرار شدن اين هميارى و همكارى
لازم است كه بعضى از آنان به بعضى ديگر نياز داشته باشند، و شايستگيهاى ايشان با
يكديگر برابر نباشد، و اگر انسانها از يكديگر بىنياز باشند، همچون جانوران خواهند
بود كه تنها زندگى مىكنند، و در طريق پيشرفت و رسيدن به درجات مختلف تمدن يك گام
هم برنخواهند داشت.
أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ- آيا نعمت
خدا را منكر مىشوند؟» نعمت تفاوت طبيعى موجود ميان مردمان، كه به همكارى و تعاون
و پيشرفت مىانجامد، نعمتى بزرگ است كه بايد از طريق رضا دادن مردم به آن و
پذيرفتن آن همچون يك واقعيت، نسبت به آن سپاسگزار باشند، و سپس هر كس به سهم خود
در راه خير و فضيلت پيش رود.
نعمت همسران
[72] و در كنار نعمت تفاوت و تفاضل طبيعى، و نعمت نيازمندى دو طرفه،
و در نتيجه نعمت تعاونى كه بر بشر صورت امرى واجب پيدا كرده، گونهاى ديگر از
نيازمندى دو طرفه وجود دارد كه ميان مردم مبادله مىشود و به تعاون