در واقع معنى اصلى تخوف همان تيقظ است كه عبارت از بيدار ماندن بر
ترس و انتظار كشيدن براى پيشامدى هراس انگيز است، چه انسان از آن مىترسد و تمام
كوشش خويش را براى دورى جستن از آن به كار مىاندازد، و به سبب دردى جسدى يا روانى
كه برايش فراهم مىآيد از اين كار عاجز مىماند، و بسا هست كه اين گونه از عذاب از
هر گونه ديگر دردناكتر است، و به همين سبب پروردگار ما به بندگان خود اطمينان داده
است كه او نسبت به بندگان خويش رؤوف و مهربان است.
فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ- پس (بدانيد
كه) پروردگار شما رؤوف و مهربان است.» پس على رغم شايسته بودن آنان به عذاب
تدريجى، به رأفت و رحمت خويش پياپى نعمت خويش را به ايشان مىرساند.
/ 68
آيات آفرينش و حقيقت پرستش و عبوديت
[48] چرا بايد براى خدا شريك قايل شوند؟ آيا همه جهان سجده كننده به
خدا نيست، و در برابر مشيت و خواست او خضوع و خشوع نمىكند؟!
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ آيا به آنچه
خدا آفريده است نگاه نكردهاند.» مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا
ظِلالُهُ- از چيزهايى كه سايههاى آنها از راست و چپ در حركت است.» طبرسى
مىگويد: تفيؤ مصدر باب تفعل از فىء است، و گفته مىشود (فاء الفىء يفيء يعنى
سايه پس از آن كه نور خورشيد آن را از بين برد، بار ديگر به جاى خود باز گشت) و بر
آن اضافه مىكند كه: فىء چيزى است كه نور خورشيد آن را از ميان برده است، و ظل به
معنى سايهاى است كه نور خورشيد آن را از ميان نبرده است، و از اين جا چنين نتيجه
مىشود كه معنى آيه تمايل پيدا كردن سايههاى چيزها از طرف چپ و طرف راست است.