ضماير و ذهنهاى مؤمنان رسوخ پيدا كند و در واقعيت زندگى اجتماعى
ايشان وارد شود.
[107- 108] نفس بهرهمند از علم نمىتواند در برابر نور درخشنده
برخاسته از قرآن شكيبا بماند، و در برابر صاحب آن به سجده مىافتد.
ولى آيا علم به چه كسانى عطا مىشود؟
كسانى كه به علم دست يافتهاند از افراد يكى از اين دو گروهاند
1- يا كسانى از اهل كتاب بودند كه خدا علم را از رسالتهاى الهى گذشته
به آنان عطا كرده بود، و چون آيات قرآن را مىشنيدند آنها را مىفهميدند و
درمىيافتند كه اين آيات تصديق كننده كتابهاى دينى ايشان و بلكه بزرگتر از آنها
است، و بنا بر اين در مقابل حق به سجده مىافتادند و به آن خضوع نشان مىدادند.
2- يا كسانى از اعراب بودند كه جانهاى آنان را نور دانش فراگرفته بود
و جز از آن اعراب جاهل بودند كه درباره امور ناچيز بحث مىكردند و چون صوت حق را
مىشنيدند، چون به بانگ حق گوش فرامىدادند، و نور درخشان آن را مشاهده مىكردند،
ايمان مىآوردند و به نداى حق پاسخ مثبت مىدادند.
اويس قرنى در باديه (بيابان) چنان مىزيست كه با عزت و شرف همراه
بود، و چون از رسول و قرآن او آگاه شد، به او و قرآنش ايمان آورد، بىآن كه رسول
خدا (ص) را ديده باشد، و به همين سبب از مقربان رسول اللَّه شد، و اسلام آورد و
اسلام خود را به صورتى نيكو برگذار مىكرد: روزش به روزه مىگذشت و شبش به عبادت،
و ابو ذر و مقداد و بسيار كسان ديگر همچون اويس بودند.
/ 324 قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا-
بگو كه اگر ايمان بياوريد يا ايمان نياوريد.» براى ما تفاوتى ندارد، چه نيازمند به
ايمان شما در آن صورت نيستيم كه خواست خدا گمراه ماندن شما باشد، و در آن جا كسانى
وجود دارند كه به صورتى به قرآن مؤمناند، و آنان اهل علم و معرفتند.
إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ-
كسانى كه پيش از اين علم به آنان عطا شده است.»