أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ*
إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ- و گفتند كه
ما را چه شده است كه مردمانى را نمىبينيم كه آنان را از جمله اشرار مىشمرديم* و
به مسخره كردن ايشان مىپرداختيم، چرا از ديدار ما دور ماندهاند؟»، پس براى مردم
حكمهاى فورى صادر نكنيد بلكه لازم است كه مقياس ما در حكم و اظهار نظر وابسته به
مقدار ملتزم بودن ايشان به ارزشها بوده باشد.
بنا بر اين به كارهاى نيكى كه انجام دادى مغرور مباش، و كارهاى بد
مردمان را بر ايشان عيب مگير، و خود را برتر از ديگران مشمار. و باشد كه شخصى عملى
را در صورتى بر برادر دينى خود عيب شمارد كه خود مرتكب كارى زشتتر از آن مىشود،
و شايد/ 249 آن شخص به عذرى ناگزير از انجام دادن آن كار زشت بوده، و بر اثر
فشارهاى تربيتى يا اقتصادى يا اجتماعى مرتكب آن عمل شده است، در صورتى كه شخص عيب
جوى وى بدون فشار همان عمل را انجام مىدهد، و در اين صورت است كه خدا گناه برادر
او را مىبخشد ولى خود او را از آمرزش محروم مىسازد.
تو را ما به عنوان وكيل براى ايشان نفرستاديم
[54] رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِنْ يَشَأْ
يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَ ما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ
وَكِيلًا- پروردگارتان به خوبى شما را مىشناسد، اگر بخواهد شما را مشمول
رحمت خود قرار مىدهد، و اگر بخواهد عذابتان مىدهد، و تو را به عنوان وكيل براى
ايشان به رسالت نفرستادهايم.» رسول همچون گواه و بشارت دهنده و بيم دهندهاى به
رسالت مبعوث شده است نه براى آن كه وكيل خدا براى مردم باشد تا هر كس را كه بخواهد
در رحمت خدا داخل كند، و هر كه را خواهد از آن خارج سازد. اين كار تنها اختصاص به
خدا دارد.
پس تو نمىتوانى مردمان را، چنان كه مىخواهى، دسته بندى كنى؛ آيا
اين