است، و در نتيجه به انتقاد از آن مىپردازد، به همان گونه كه معمولا
در برابر انتقادهاى سختى از آن نيز قرار مىگيرد، و راه براى حل اين مسئله دشوار
نخست: با احسان است كه در نتيجه آن نسل فرزندان در حال رشد واجب است
كه بخشى از نيروهاى خويش را به مدد كردن به نسلى اختصاص دهد كه نيروهاى آن در شرف
تلاشى و از بين رفتن است و از اين راه ناراحتى از دست دادن بعضى از مصالح خويش
براى او بهتر قابل تحمل شود.
دوم: با اخلاق نيكو، همچون مشورت كردن و احترام گذاشتن و فروتنى كردن
از روى مهربانى و نه از روى كوچكى.
سوم: با چشمپوشى از بديهاى آنان و طلب آمرزش كردن براى ايشان، پس آيا
آنان خطاكار بودهاند/ 222 كه بايد از خدا براى ايشان آمرزشخواهى شود؟ آرى، و شايد
آيه اخير اشاره به آن دارد كه معلوم نيست چه كس گناهكار است، بلكه اين را خدا
مىداند، پس ديگران را بىجهت خطاكار تصور نكنيد.
انفاق زكات مال است
[26] وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ
وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً- و به
خويشاوند و مسكين و در راه مانده حقش را بده، و در اين باره تبذير مكن.» آن كس كه
مال فراوان در اختيار دارد و حقوق آن را نمىدهد، ناگزير بايد مسرف باشد، چه فرد
دنيادار را اسراف و بخل از بخشش بازمىدارد، و اسراف چيزى جز به مصرف رساندن چيزى
جز براى آنچه خدا براى آن مصرف آفريده است نيست، كه به همين سبب عنوان منحرف شدن
از مشيت خدا و سنتهاى زندگى پيدا مىكند، و هر چه بر خلاف اوامر خدا و سنتهاى او
در آفرينش باشد گونهاى از كفر است، و شيطان كافر است كه درباره او خداوند متعال
مىگويد
[27] إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ
الشَّياطِينِ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً- و مبذّران
و مسرفان برادران شياطيناند، و شيطان نسبت به پروردگارش