رسول بشر است و قرآن از خدا است، و بر او تنها وظيفه ابلاغ كردن آن
به مردمان است.
شايد در اين درس مهمترين محورهاى اين سوره قرار گرفته باشد، و آن
اختصاص به مسائلى دارد كه در پيرامون رسالت دوران مىكند. و آن كس از آن بهرهمند
تواند شد كه مؤمن به آن بوده باشد، و اما ستمگرى كه از نعمتهاى خدا اعراض مىكند و
به آنها پشت مىكند، و كسانى كه با مقياسهاى مادى عمل مىكنند، از وحى سودى
عايدشان نمىشود.
چرا مردمان به هدايتى كه براى ايشان آمده است ايمان نمىآورند؟ و
مهمترين عقبهها و دشواريها در راه ايمان آوردن آنان به رسالتهاى خدا چيست؟
اولا: اين پندار ايشان است كه رسول مىبايستى فرشته بوده باشد.
ثانيا: شكى است كه به بعث و نشور در روز بازپسين دارند.
بدين گونه آيات درس سيزدهم موانع و گردنههاى دشوارگذرى را كه شيطان
در راه ايمان آورده به رسالت پديد آورده است، از سر راه برمىدارد (94- 99) و
توضيح مىدهد كه فرستاده مىبايستى از جنس كسانى باشد كه بر ايشان مبعوث شده است،
و اگر ساكنان زمين از فرشتگان مىبودند، فرشتهاى به عنوان رسول براى هدايت آنان
مبعوث مىشد.
پس از بيان اين امر كه خداوند سبحانه و تعالى گواه بر صدق و درستى
رسالت پيغمبر است، و اين كه هدايت به دست خود او است، و هر كس را كه او گمراه كند
هيچ هادى و ولى و سرورى نمىتواند براى خود پيدا كند، و كور و كر و گنگ در محشر
حضور پيدا خواهد كرد، و عاقبت او جهنمى است كه آتش و گرمى آن به پاداش عملى كه
انجام داده است پيوسته باقى مىماند (98).
/ 171 سپس و جدان آنان را در معرض سؤال قرار مىدهد و مىگويد: آيا
اين خدا كه آسمانها و زمين را آفريده است، نمىتواند همانند آنها را بيافريند، و
از آن روى آنان را گرفتار عذاب نمىكند كه براى ايشان اجلى قرار داده كه شكى در آن
نيست، ولى آنان از فرصتى كه در دست دارند بهرهاى برنمىگيرند.