جز خدا است ادامه مىدهد، و به همين گونه از نسبت دادن نمونههاى بد
به پروردگارمان سبحانه و تعالى نهى مىكند، و از جمله اينها است آن كه كسى داشتن
دختر را دوست ندارد و از آن اكراه داشته باشد، ولى چنين پندارد كه خدا را دختران
است.
هرگز چنين نيست و برترين و عاليترين مثل و نمونه از آن خدا است و مثل
و نمونه بد به مشركان اختصاص دارد، و آتش جايگاه آنان است و شيطان سرور و سرپرست و
دوست ايشان.
باشد كه آيات اخير ما را به ناگزير بودن تسليم به اين كه هر چه نعمت
است از خدا است برانگيزد، و نعمتها و دارندگان نعمت ما را مات و مبهوت خود نسازند،
يا آنچه از وسايل طبيعى كه خاستگاه نعمت است ما را چنين نكند. از آن روى از مات و
مبهوت شدن به آنها سخن گفتم كه سبب فروافتادن به حضيض شرك است و چون چنين شود
آدمى/ 10 برترين مثل و نمونه را كه خداوند متعال است از ياد مىبرد.
همچنين آيات (64- 74) در همان حال كه ما را به ياد آن مىآورند كه
روزى و وحى از خدا است، مجموعهاى از نعمتها را همچون آبى كه خدا از آسمان
فرومىريزد و به آن زمين را زنده مىكند، و نوشيدنى لذيذ و گواراى شير خالص را
نصيب ما مىسازد كه از ميان سرگين و خون برخاسته است، و از ميوههاى درختان خرما و
انگور شربت شيرينى به ما مىچشاند، و نوشيدنى سومى را از زنبور عسل در اختيار ما
قرار مىدهد كه شفاى مردمان در آن است، از ياد نبريم و از اين نعمتهاى پاكيزه
خداوند بزرگ غافل و جاهل نمانيم.
اينها نعمتهاى خدا است، پس چرا بايد سپاسگزار جز او باشيم و ديگرى را
به جاى او بپرستيم؟ و خدا آدمى را از زندگى به مرگ مىرساند، و بعضى را عمر دراز
مىبخشد و در روزى رساندن سهم بيشترى نصيب آنان مىسازد، پس آيا شايسته است كه كسى
جز او را بپرستيم و آيا كس ديگرى هست كه روزى ما در اختيار او بوده باشد؟