جهانيان ارزانى مىدارد. او پروردگار انسان است. بشر را به سر حد
كمال رسانيده است يعنى به او از جانب خود وحى فرستاده. پس آن كه بخشاينده عقل است
همان نازل كننده قرآن است و آرى، انسانى كه دريچههاى دلش بر روى حقايق مسدود
نباشد، به روشنى اين حقايق را درك خواهد كرد.
يعنى چيزى است كه انسانى آن را بر ساخته است قرآن به اينان خطاب
مىكند كه اگر توانيد سورهاى همانند آن بياوريد. سورهاى كه در علم و بلاغت همتاى
قرآن باشد.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ
ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
مىگويند كه آن را به دروغ به خدا نسبت مىكند. بگو
اگر راست مىگويند جز خدا، هر كه را مىتوانيد به يارى بخوانيد و
سورهاى همانند آن بياوريد.» پس هم چنان كه كسى نمىتواند يك مورچه بيافريند
نمىتواند حتى جزئى از قرآن را بياورد، زيرا آفريننده مورچه همان كسى است كه قرآن
را وحى كرده و قرآن در آن نمط والاى خود در مرتبهاى است كه علم و قدرت بشر را
ياراى فرا رفتن به آن نيست.
انگيزههاى انديشه
[39] يكى از عوامل نفسانى كه در برابر ايمان اينان قرار مىگيرد،
همانا جهل آنها و تنگنظرى آنها و اندك بودن استعداد آنهاست. از اين رو مىبينى كه
هر چيز را كه نمىشناسند يا خصال و خصايص همه ابعاد آن را در نمىيابند انكار
مىكنند و حال آن كه سزاوار نيست كه انسان به حقيقت هر امرى كه آگاه نشد منكر آن
باشد.
بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ
چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نيافته بودند.»