خداوند نيز آنان را مهلت داد تا آزمايش آنها به پايان رسد.
وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ
فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ و اگر نه آن سخنى بود كه پيش از اين
از پروردگارت صادر گشته بود ميانشان در آنچه اختلاف مىكنند داورى شده بود.» اين
كلمه- چنان كه به ذهن من مىرسد- اين است كه خداوند تعالى اين دنيا را سراى آزمايش
قرار داد نه سراى جزا و كيفر.
/ 354
نه براى جبر ... آرى براى اختيار
[20] چون مردم به حقيقت دنيا جاهلاند، مىپندارند كه خداوند تعالى
آنان را به هدايت مجبور كرده و نمىدانند كه آنها خود مسئول جستن راه حق هستند بنا
بر اين بايد براى يافتن راه حق عقول خود را به كار اندازند.
وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ
فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ
الْمُنْتَظِرِينَ و مىگويند: چرا از پروردگارش معجزهاى بر او
نازل نمىشود؟ بگو غيب از آن خداست. انتظار بكشيد من نيز منتظر مىمانم.» خداى
تعالى غيب مىداند و از معقوله غيب است آن حكمت بالغهاى كه به آن علم دارد. يعنى
اگر انسان اندكى عقل خود را در تحقيق حقيقت به كار اندازد اندكى از آيات براى او
كفايت مىكند. اما اگر بخواهد كه خدا مستقيما در امور زندگى دخالت كند نيازمند به
وقت است، زيرا پس از انقضاى مهلت خداوند ايشان را به عذابى عظيم گرفتار خواهد كرد.