در سياق سخن از كسانى كه جز خدا بتان را مىپرستند كه نه آنان را سود
مىرساند و نه زيان. اينك به بيان موضع مردم در برابر آيات خدا مىپردازد كه چگونه
بر حسب اختلاف وضع روحيشان دگرگون مىشوند مثلا اگر در وضعى نابهنجار باشند و خداى
تعالى نعمت خود بر آنان ارزانى دارد بينى كه مىخواهند با آيات خدا مكر ورزند و
بهانههايى بياورند كه به آنها ايمان نياورند. در حالى كه خدا به سرعت پاداش
مىدهد. خداى تعالى براى ثبت اعمالى كه مرتكب مىشوند فرشتگانى بر آنها گماشته
است.
در اينجا مثلى مىآورد كه خداى تعالى براى بندگان خود وسايل سير در
دريا و خشكى را فراهم مىكند چون مردم به كشتى نشينند و بادبان بر آبها بگشايند
نخست نسيمى نرم و ملايم مىوزد و كشتى نشستگان از سفر خويش شادماناند ولى پس از
زمانى بادى سهمناك و توفنده مىوزد و دريا را بر مىآشوبد و موج از هر