از سوى خود دگرگون كنم.»/ 347 پس كتاب كتاب حق و علم و عقل است. هواى
نفس و شهوات و رعايت مصالح اين يا آن را در آن دخالتى نيست.
إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ
عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ هر چه به من وحى مىشود پيرو
همان هستم. مىترسم كه اگر به پروردگارم عاصى شوم به عذاب آن روز بزرگ گرفتار
آيم.» رسول، پيرو وحى خداست و مردم را به متابعت از آن فرا مىخواند و از چيزى
مىترسد كه بايد از آن بترسد و آن عذاب روز رستاخيز است.
دلايل الهى رسالت
[16] اگر خداى سبحان بخواهد بر پيامبر وحى نمىفرستد و رسول او قادر
به تلاوت آيات نخواهد بود. شاهد بر اين امر اين است كه پيامبر مدت زيادى در ميان
قوم مىزيست و از آن گنجينه هدايت كه در سالهاى بعد چون آبشارى فرو مىريخت هيچ
آشكار نساخت. اگر قرآن بر ساخته او مىبود نه وحى بارى تعالى، در تمام مدت حيات
خويش به هر مناسبت كه پيش مىآمد آيهاى بر مردم مىخواند.
قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ
بگو: اگر خدا مىخواست من آن را بر شما تلاوت نمىكردم.» همان گونه كه خداوند
مىتواند وحى بر رسول خود نفرستد رسول نيز قادر بر تلاوت آن نخواهد بود.
وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ و شما را از آن آگاه
نمىساخت.» درايت و علم من به كتاب بيشتر از شما نبود و من نيز همچون شما بودم و
انديشهام به انديشه جامعهاى مىماند كه در آن مىزيم و محيط فرهنگى كه در آن رشد
كردم، و حال آن كه اين انديشهها و محيطها و بينشها به هيچ روى نه از دور و نه از
نزديك به آنچه در جاهليت بوده شباهتى ندارد.
دشمنان رسالت مىخواستند انديشههاى نوين رسالت را به افكار و عقايد