responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 435

دعای مواجهه با امری حزن آور

امام علیه‌السلام وقتی که امری او را غمنده و یا خطاهای دیگران او را افسرده می‌کرد این دعای شریف را به شرح زیر می‌خواند:
«اللهم یا کافی الفرد الضعیف و واقی الأمر المخوف افردتنی الخطایا فلا صاحب معی و ضعفت عن غضبک فلا مؤید لی و اشرفت علی خوف لقائک فلا مسکن لروعتی و من یؤمننی منک و انت اخفتنی و من یساعدنی و انت افردتنی و من یقوینی و انت اضعفتنی لا یجیریا الهی الا رب علی مربوب و لا یؤمن الا غالب علی مغلوب و لا یعین الا طالب علی مطلوب و بیدک یا الهی جمیع ذلک السبب و الیک المفر و المهرب فصل علی محمد و آله و اجر هربی و انجح مطلبی.
اللهم انک ان صرفت عنی وجهک الکریم او منعتنی فضلک الجسیم او حصرت علی رزقک او قطعت عنی سببک لم اجد السبیل الی شی‌ء من املی غیرک و لم اقدر علی ما عندک بمعونة سواک فانی عبدک و فی قبضتک ناصیتی بیدک لا امر لی مع امرک ماض فی حکمک عدل فی قضاؤک و لا قوة لی علی الخروج من سلطانک و لا استطیع مجاوزة قدرتک و لا استمیل هواک و لا ابلغ رضاک و لا انال ما عندک الا بطاعتک و بفضل رحمتک الهی اصبحت و امسیت عبدا داخرا لک لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا الا بک اشهد بذلک علی نفسی و اعترف بضعف قوتی و قلة حیلتی فانجز لی ما وعدتنی و تمم لی ما آتیتنی فانی عبدک المسکین المستکین الضعیف الذلیل الحقیر المهین الفقیر الخائف المستجیر...» «ای خدایی که امور هر فرد ناتوان را کفایت می‌کنی و بندگان خود را در برابر کارهای سهمگین نگاه می‌داری. اینک خطاها مرا تنها یافته و همراهی و کمکی ندارم و در برابر خشم تو با وجود این خطاها ضعیف و ناتوانم و یار و یاوری ندارم و خود را مشرف به خوف دیدار تو می‌بینم و کسی نیست که این وحشت را برطرف سازد و هیچ کس نمی‌تواند در برابر بیم از عذاب تو و آن جا که تو مرا هراسان کنی بر من ایمنی بخشد و چه کسی می‌تواند به من کمک کند وقتی که تو مرا تنها بگذاری و کیست که مرا نیرو دهد هنگامی که تو مرا ناتوان سازی؟ خداوندا من می‌دانم که برای آفریدگان جز آفریدگار پناهی نیست و بندگان مغلوب را جز تو خداوند غالب کسی ایمنی نمی‌دهد، و جز تو خداوندی که طالب مسؤولیتی از بندگان، کسی بنده مسؤول و مطلوب را کمک نمی‌کند، خداوندا تمام این اسباب ایمنی و توانایی به دست توست و ملجأ و مفر همه بندگان تنها درگاه رحمت توست، پس بر محمد و آلش رحمت و درود فرست و من فراری را به درگاهت پناه ده و حاجتم را برآورده ساز.
خداوندا اگر تو روی عنایتت را از من بگردانی و یا از فضل عظیمت بی‌بهره سازی و یا از عطایای رزقت محرومم فرمایی و یا رابطه لطف خود را از من قطع کنی دیگر هیچ راهی برای رسیدن به آرزوهای خود پیدا نخواهم کرد و هرگز به خیرات و مقامات بالاتری که در نزد توست بدون کمک تو نمی‌رسم آری من بنده تو و در قبضه قدرت تو هستم و اراده تو بر تمام مقدرات من حاکم است و در برابر فرمان نافذ تو من اراده‌ای ندارم، حکم قضای تو درباره من جاری گشته و حکم تو نیز عین عدل است و من هیچ قدرتی برای سرپیچی از فرمان تو را ندارم و مرا توانایی تجاوز از حیطه قدرت تو نیست، نه این شایستگی را دارم که خواسته تو را برآورم و نه قادرم که به رضا و خشنودی تو برسم و می‌دانم که به آن مقامات عالیه که در نزد توست جز به وسیله اطاعت از اوامر تو و به کرم و رحمت واسعه تو نمی‌توانم نایل شوم. خداوندا شب و روز را به سر می‌برم در حالی که بنده حقیر توأم و جز به عنایت تو مالک سود و زیان خویش نیستم. من خود بدین وسیله به زیان خویش گواهی می‌دهم و به عجز و ناتوانی خود اعتراف دارم، بنابراین به وعده احسانت نسبت به من وفا کن و نعمتهایی را که تاکنون عطا فرموده‌ای کاملتر کن که من، بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، رنج دیده، حقیر، ترسان، فقیر، هراسان و پناهنده تو هستم.»
البته امام علیه‌السلام به قدرت مطلقه پروردگار ایمان راستین دارد و به یقین می‌داند که تمامی اسباب و عوامل عالم هستی تنها و تنها به دست قدرت اوست که مالک و قاهر و غالب بر همه است، هیچ قدرتی را در برابر فرمان او یارای مقاومت نیست. امام علیه‌السلام با اعتراف به بندگی، ناتوانی و ضعف و بیچارگی خود در برابر خدا و توانایی نداشتن بر ایجاد هیچ چیز جز به یاری او خود را از تمام عوالم امکانی گسسته است. و اینک به بقیه این دعا گوش فرامی‌دهیم:
«اللهم صل علی محمد و آله و لا تجعلنی ناسیا لذکرک فی ما اولیتنی و لا غافلا لأحسانک فی ما ابلیتنی و لا ایسا من اجابتک لی و ان ابطأت عنی فی سرآء کنت او ضراء او شدة او رخآء او عافیة او بلآء او بؤس او نعمآء او جدة او لأوآء او فقر او غنی. اللهم صل علی محمد و آله و اجعل ثنائی علیک و مدحی ایاک و حمدی لک فی کل حالاتی حتی لا افرح بما آتیتنی من الدنیا و لا احزن علی ما منعتنی فیها و اشعر قلبی تقواک و استعمل بدنی فی ما تقبله منی و اشغل بطاعتک نفسی عن کل ما یرد علی حتی لا احب شیئا من سخطک و لا اسخط شیئا من رضاک اللهم صل علی محمد و آله و فرغ قلبی لمحبتک و اشغله بذکرک و انعشه بخوفک و بالوجل منک و قوه بالرغبة الیک و امله الی طاعتک و اجر به فی احب السبل الیک و ذلله بالرغبة فی ما عندک ایام حیاتی کلها و اجعل تقواک من الدنیا زادی و الی رحمتک رحلتی و فی مرضاتک مدخلی و اجعل فی جنتک مثوای وهب لی قوة احتمل بها جمیع مرضاتک و اجعل فراری الیک و رغبتی فی ما عندک و البس قلبی الوحشة من شرار خلقک وهب لی الائس بک و باولیائک و اهل طاعتک و لا تجعل لفاجر و لا کافر علی منة و لا له عندی یدا و لا بی الیهم حاجة بل اجعل سکون قلبی و انس نفسی و استغنائی و کفایتی بک و بخیار خلقک اللهم صل علی محمد و آله و اجعلنی لهم قرینا و اجعلنی لهم نصیرا و امنن علی بشوق الیک و بالعمل لک بما تحب و ترضی انک علی کل شی‌ء قدیر و ذلک علیک یسیر» [1] . «خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و ثنا و ستایش و سپاسم را نسبت به خودت در همه حال خالص گردان، بطوری که به آنچه از دنیا مرحمت کرده‌ای دلخوش نباشم و بر آنچه مرحمت نکرده‌ای غمگین نشوم و در دلم تقوای خودت را ایجاد کن و بدنم را به اعمالی که مقبول درگاه توست مشغول بدار و نفسم را به طاعت خودت مشغول بدار تا اعمالی را که سبب خشم توست نپسندم و به سوی آنها گرایش نداشته باشم و از آنچه باعث خشنودی توست دوری نکنم و به من عنایتی کن که آنچه مورد پسند توست دلخواه من هم باشد و هر چه مبغوض تو می‌باشد مورد تنفر من هم باشد. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و دلم را با نیروی رغبت و توجه به خودت از همه چیز دیگر بازدار و قلب مرا با ذکر خودت مشغول فرما و به واسطه خوف و ترس از جلال و عظمت به من مرتبه والایی مرحمت کن و با نیروی اشتیاق به خود دلم را قوت ببخش و به اطاعت و بندگی خودت علاقه‌مند گردان و به بهترین صورت وسیله سلوک به محضر خودت را فراهم کن و آن را در تمام اوقات زندگیم با علاقه به مقامات اخروی خوار گردان و زاد و توشه مرا در این دنیا تقوا قرار ده و چنان که انتقال من از دنیا به سوی رحمت تو باشد و ورودم به بهشت رضوان تو باشد و جایگاه و مأوایم را بهشت مخصوص خود گردان و میل و اشتیاقم را منحصر به مقاماتی کن که برای بندگان صالحت در نظر گرفته‌ای، و مرا از پیوستن به مردمان شر و متنفر فرما و یا کسانی که اطاعت و بندگی تو را دارند مأنوس گردان و هرگز اشخاص بد کار و کافر را منت گذار ما قرار مده و محتاج آنان مساز بلکه آرامش خاطر و اطمینان و استغنایم را به عنایت خود و به ذمت مردمان نیکوکار منحصر گردان، پروردگارا به محمد و آلش درود و رحمت فرست و مرا با ایشان قرین ساز و یار و یاور آنان کن و با علاقه‌مند کردن به خودت و عمل کردن برای خشنودی ذات مقدست بر من منت گذار، زیرا که تو بر همه چیز قادر و توانایی و بر آوردن تمام این خواسته‌ها بر تو آسان است.»
امام علیه‌السلام در این بخش از دعایش پرده از اعتماد و ایمان فوق العاده خود نسبت به خدا برداشته است در حالی که از او مسألت دارد تا او را همواره به ذکر خودش مشغول بدار و از احسان و الطاف خویش غافل نسازد و از اجابت درخواست وی در تمام شؤون و احوالش نا امید نگرداند، همچنان که از او تقاضا کرده تا مدح و ثنای خودش را در همه احوال برای او چنان قرار دهد که جز رضای او را نجوید و تنها به طاعت خود در تمام فراز و نشیبهای دنیا مشغول سازد، چنان که درخواست کرده تا دلش را برای محبت و علاقه به ذات مقدس خود فارغ ساخته و در این دنیای فانی تقوا را زاد و توشه وی قرار دهد و فردوس برین را جایگاه و منزل ابدی او بگرداند.
امام علیه‌السلام از خدای تعالی مسألت کرده است تا دلش را از انزجار و تنفر نسبت به شرار خلقش آکنده سازد و توفیق انس با اولیا و بندگان صالحش را به او مرحمت کند و هیچ فاسق و فاجر و هیچ کافری را بر او حق و احسانی نباشد و به ایشان نیازمند نگرداند بلکه تمام شؤون و احوال او را در دست با کفایت خودش قرار دهد زیرا که فقط پروردگار می‌تواند او را از جمیع مخلوقاتش بی‌نیاز سازد.

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) صحیفه سجادیه: دعای بیست و یکم.
منبع: تحلیلی از زندگانی امام سجاد (جلد 2)؛ باقر شریف قرشی؛ ترجمه محمد رضا عطائی؛ کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام 1372.

نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 435
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست