responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 225

ثویر بن ابی‌فاخته‌

ثویر بن ابی‌فاخته کوفی، غلام ام‌هانی و بعضی گفته‌اند وی غلام همسر وی جعده بوده است. [1] شیخ او را از اصحاب امام علی بن حسین علیهماالسلام از اصحاب امام باقر علیه‌السلام شمرده است. [2] ثویر نقل کرده، می‌گوید: به قصد حج خانه خدا بیرون شدم و عمرو بن ذی القاضی و ابن‌قیس ماصر و صلت بن مهرام نیز با من همراه بودند و ایشان وقتی که در مقصد فرود آمدند، گفتند: اکنون توجه کن، ما چهار هزار مسأله‌ای را که نوشته‌ایم تا هر روز سی مسأله از ابوجعفر - امام باقر - علیه‌السلام بپرسیم، ما این مطلب را به تو واگذار می‌کنیم، ثویر می‌گوید: این موضوع مرا غمگین کرد تا این که به مدینه رسیدیم و از هم جدا شدیم و من بر ابوجعفر علیه‌السلام وارد شدم و عرض کردم: فدایت شوم؛ ابن‌ذر و ابن‌قیس ماصر و صلت همراه من بودند و من از ایشان شنیدم که می‌گفتند: چهار هزار مسأله را نوشته‌ایم و می‌خواهیم آن مسائل را از ابوجعفر علیه‌السلام بپرسیم و این مطلب مرا غمگین کرد، امام ابوجعفر علیه‌السلام پرسید: چرا غمگین شدی؟ وقتی که ایشان آمدند به ایشان اجازه بده وارد شوند، و چون فردا شد غلام ابوجعفر علیه‌السلام وارد شد و عرض کرد: فدایت شوم ابن‌ذر به همراه گروهی به در منزل آمده‌اند، (ثویر می‌گوید) ابوجعفر علیه‌السلام رو به من کرد و فرمود: ثویر! برخیز و به ایشان اجازه ورود بده. من برخاستم و آنها را به منزل در آوردم، همین که وارد شدند، سلام دادند و نشستند و چیزی نگفتند. چون سکوت ایشان به درازا کشید، امام ابوجعفر علیه‌السلام رو به ایشان کرد و از ایشان خواست تا سخن بگویند و آنان چیزی نمی‌گفتند، ابوجعفر علیه‌السلام وقتی که چنین دید، به کنیزش به نام سرحه فرمود: سفره غذا را بیاور. همین که سفره را حاضر کرد، امام علیه‌السلام فرمود: سپاس خدا را که برای هر چیزی حد پایانی قرار داده حتی برای این سفره نیز حد پایانی قرار داده است، ابن‌ذر فورا پرسید:
حد سفره چیست؟
«وقتی که سفره نهاده می‌شود، نام خدا را می‌برند و چون بر می‌دارند حمد و سپاس خدا را می‌گویند...» امام علیه‌السلام به ایشان دستور داد تا غذا میل کنند و به آن کنیز گفت آب خوردن بیاورد و او ظرف آبی از پوست آورد، امام علیه‌السلام فرمود: سپاس خدای را که برای هر چیزی حد پایانی مقرر فرموده است، ابن‌ذر فورا پرسید:
حد آب خوردن چیست؟ «حد آب خوردن آن است که وقت نوشیدن نام خدا را ببرند و پس از نوشیدن حمد خدا را بگویند و نباید از طرف دسته ظرف و همچنین اگر شکستگی دارد از جای شکستگی آب بخورند...» و همین که از خوردن غذا فارغ شدند، امام علیه‌السلام رو به ایشان کرد و از ایشان خواست تا سخن بگویند، ایشان از هیبت و شکوه امام ساکت بودند و امام علیه‌السلام به ابن‌ذر توجهی کرد و فرمود:
«آیا ممکن است یکی از احادیث ما را که به شما رسیده است نقل کنی؟
آری یابن رسول الله، رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: من در میان شما دو شی‌ء گرانقدر می‌گذارم؛ یکی بزرگتر از دیگری است؛ کتاب خدا و اهل بیتم، اگر به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد...»
امام ابوجعفر علیه‌السلام فرمود:
«یابن‌ذر، اگر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - را ملاقات کنی و بگوید: درباره ثقلین پس از من چه کردید؟ چه خواهی گفت؟» ابن‌ذر آماده شد و چنین گفت:
«اما ثقل اکبر - یعنی قرآن - را پاره پاره کردیم و اما ثقل اصغر - یعنی عترت طاهره - را کشتیم.»
امام ابوجعفر فرمود: «یابن‌ذر آیا با وجود این حدیث پیامبر را باور داری؟ نه به خدا سوگند، روز قیامت قدمی بر نخواهی داشت مگر این که از سه چیز می‌پرسند: از عمر، که در چه راهی گذرانده‌ای و از مال و ثروت که از کجا به دست آورده‌ای و در چه راهی صرف کرده‌ای و از محبت ما اهل بیت مؤاخذه می‌شوی.» آن گروه از سرای امام علیه‌السلام بیرون شدند، و امام به غلامش دستور داد تا در پی ایشان برود و ببیند چه می‌گویند؛ غلام رفت و برگشت و به امام علیه‌السلام عرض کرد: شنیدم که به ابن‌ذر می‌گفتند: برای این مطالب به همراه تو آمدیم؟ گفت:
وای بر شما ساکت باشید و به آنچه می‌گویم گوش فرادهید: مردی که معتقد است خداوند از ولایت ایشان می‌پرسد با وجود این چگونه ممکن است از چنین کسی که حد سفره انداختن و حد ظرف آب خوری را می‌داند، من چیزی بپرسم؟. [3] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) تهذیب التهذیب: 2 / 36.
(2) رجال طوسی.
(3) حیاة الامام الباقر: 2 / 225 - 223.
منبع: تحلیلی از زندگانی امام سجاد (جلد 2)؛ باقر شریف قرشی؛ ترجمه محمد رضا عطائی؛ کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام چاپ 1372.

نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 225
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست