نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 205
تربیت یافتگان
اندیشه و رفتار عترت هماره انسانهای پاک را شیفته ارزشهای الهی نموده و
جانها را به سمت و سوی خویش خیره میسازد. فضایل بیبدیل عترت رسول الله
صلی الله علیه و آله و سلم آن گونه افراد را عاشق و شیفته مینماید که از
هر چیز دست میشویند، اما از اهل بیت (علیهمالسلام) دست نمیشویند. محبت
اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در جان آنان شرر بپا نموده،
آن گونه که دستان آنان را گرفتند، اما محبت اهل بیت (علیهمالسلام) را
نتوانستند از آنان بگیرند. آن گونه که پاهایشان را بریدند، اما علاقه آنان
را نتوانستند از دل آنان بیرون بکشند. چنان که چشمان آنان را میل گداخته
کشیدند، اما آنان از عترت دست نکشیدند. تا آنجا که سرها به بالای دار رفت،
اما عشقها از دلهای بیقرار نرفت. در عشق آل البیت (علیهمالسلام) بدنها
را سوزاندند و ذره ذرهها را در شط ها و بیابانها پراکندند، لیکن ذرهای
از محبت آنان را نسبت به اهل بیت نتوانستند بکاهند. اینک نگری ولو
کوتاه به فرزانگانی میافکنیم که در دامن زین العابدین صلی الله علیه و آله
و سلم پرورش یافتند و آن گونه شیفته ارزشهای اهل بیت (علیهمالسلام)
بودند و آن چنان سترگ و استوار بودند که در پای آرمانهای خویش از همه چیز
گذشتند، از باورهای حق خویش برنتابیدند. نخست از فرزند مجاهد حضرت زید
بن علی بن الحسین علیهالسلام یاد میکنیم. «زید شهید» تربیت یافته دامن
سیدالساجدین علیهالسلام است. در زمان امام باقر و امام صادق
(علیهماالسلام) بر علیه بنی مروان نهضتی بس عظیم بپا کرد و یک جریان بزرگ
اجتماعی پدیدار ساخت. وی با امامین همامین مشاوره نمود و از عاقبت امر که
که شهید خواهد شد و به دار آویخته خواهد شد، آگاهی یافت. لیکن با روی گشاده
و آغوشی باز به استقبال خطر رفت و شهادت را در آغوش گرفت. وی در شام و
کوفه قیام نمود. چهل هزار هوادار سترگ از آرمان وی حمایت نمودند و آن چنان
سترگ و مقاوم در برابر خشونت حزب عثمانیه ایستادند که آسیب سخت بر پیکر
پوسیده حزب عثمانیه. وارد ساختند. زید بن علی بن الحسین علیهالسلام در
نهایت در نبرد با حزب عثمانیه به همراه تعدادی از یارانش به شهادت رسید.
یاران وی جنازه زید را در بیابان دفن و آب بر روی مزار وی جاری ساختند که
از دسترس دشمن در امان باشد. جاسوس پلیدی از آن با خبر شد و به مروانیان
اطلاع داد. مروانیان به دستور هشام بن عبدالملک جنازه را از قبر بیرون
آوردند و در کناسه کوفه، عریان به دار آویختند. عنکبوتها به دستور خدا بر
عورت وی تار تنیده و پوشش دادند. جنازه این شهید والا بر بالای دار تا مرگ
هشام ماند! بعد از چهار سال که مرگ هشام فرارسید ولید بن عبدالملک دستور
داد جنازه را پایین آورده و سوزاندند و خاکستر آن را به شط ریختند! [1] . یحیی
ابن امطویل از زمره یاران علی بن الحسین علیهالسلام است که از حواریون
وی به شمار میرود. وی فردی زیرک و هوشمند و سترگ و مقاوم است. وی در محبت
اهل بیت (علیهمالسلام) و اظهار عشق به علی بن ابیطالب فردی جسور و
جوانمرد بود. و به پیمانی که با اهل بیت (علیهمالسلام) بسته بود، وفادار
بود. یحیی را حجاج جیرهخوار و جلاد بنی مروان، فرامیخواند. از وی
میخواهد که بر علی علیهالسلام نفرین کند. لیکن وی انجام نمیدهد. سترگی
این فرد فرزانه حجاج را وادار میکند که دستور دهد، دست و پای وی را قطع
کنند و آنگاه وی را به شهادت برسانند. [2] . سعید بن جبیر نیز از همین
فرزانگان است که عشق به علی بن الحسین علیهالسلام سر سبز وی را بر بالای
دار میآویزد. وی کسی که امام سجاد علیهالسلام از او ستایش مینمود. [3]
هنگامی که وی را وارد بر حجاج میکنند، حجاج به وی با عنوان شقی بن کسیر
خطاب میکند. وی میگوید: مادرم که از همه آگاهتر است مرا سعید بن جبیر
نامیده است. حجاج دیدگاه وی را درباره ابوبکر و عمر میپرسد که آنان
بهشتیاند یا جهنمی. سعید پاسخ میدهد، بعد از مرگ هنگامی که به جهنم یا
بهشت رفتی و اهل جهنم و بهشت را دیدی، خواهی فهمید که آنان بهشتیاند یا
جهنمی. حجاج نظر وی را درباره خلفا میپرسد. وی میگوید من وکیل مدافع آنان
نیستم. میپرسد کدام یک در نزد تو محبوبترند، میگوید آن که رضای خدا را
بهتر فراهم نموده باشد، میپرسد کدامین از آنها این چنین است. سعید میگوید
خدا میداند. به وی میگوید، چگونه تو را بکشم؟ سعید میگوید، هر گونه
بکشی، در قیامت همان گونه قصاص خواهی شد. در نهایت حریف نمیشود اعترافی از
وی در حضور حاضران بگیرد. و وی را از پیمودن راه عشق بازدارد، دستور
میدهد وی را سر ببرند و به شهادت برسانند. [4] . و نیز فرزدق شاعر
معروف از تربیت یافتگان همین سید الساجدین علیهالسلام است. در حضور هشام
آن سرودهی پایدار خویش را درباره علی بن الحسین علیهالسلام سرود و هشام
را منکوب و شرمنده ساخت. هشام که کینه اهل بیت (علیهمالسلام) و
دوستدارانش در سینه وی موج میزد، دستور داد حقوق و مزایای وی را قطع
نمودند. که امام سجاد علیهالسلام به مدت بیست سال (یا چهل سال) وی را از
جهت مالی تأمین نمود. [5] . همچنین ثابت بن دینار ابوحمزه ثمالی از
یاران خالص حضرت سیدالساجدین علیهالسلام است. وی فردی است که از امام رضا
علیهالسلام در حق وی نقل شده است که همانند لقمان است. از امام صادق
علیهالسلام درباره وی نقل شده که همانند سلمان است. وی شخصی فرهیخته است
که مشمول عنایات خاص حضرت قرار میگرفت. زیرا امامان معصوم هر سخن و معرفت
را به هر کس ارزانی نمیکردند. قابلیت و ظرفیت طرف را ارزیابی نموده و به
مقدار ظرفیت او با وی سخن میگفتند و معارف را دراختیار وی مینهادند. از
این نکته این حقیقت شفاف میگردد که ثابت بن دینار تا چه مقدار فرزانه و
هوشمند بوده است و تا چه مقدار ظرفیت داشته که سید الساجدین علیهالسلام
دعای معروف «ابوحمزه ثمالی» را که سرشار از معارف و اندیشههای وحیانی است
خطاب به وی ایراد میکند. فرد فرزانهای که وقتی بیمار میشود امام صادق
علیهالسلام از حال وی جویا میشده و به ابوبصیر میفرماید، سلام مرا به وی
برسان و وی را آگاه ساز که در فلان روز، فلان ماه از دنیا خواهد رفت، که
آن چنان هم میشود. [6] . و نیز از اصحاب خاص حضرت که رفتار و از عبادت
حضرت الگو گرفته بود، عمرو بن عبدالله سبیعی میباشد. وی که از تهجد و شب
زندهداری حضرت که در بخش فضایل به قسمتی از آنها اشاره شد، آن مقدار متأثر
میشود که خود یکی از شب زندهداران و زاهدان قرار میگیرد. به گونهای که
همانند وی را کمتر میتوان یافت و شاید هم نتوان یافت. در شرح حال وی
آمده است که هر شب قرآن را ختم میکرد. و نیز نقل شده که چهل سال نماز صبح
خود را با وضوی نماز عشا میخواند. [7] یعنی چهل سال شب زنده داری که حتی
یک لحظه هم به خواب و استراحت نمیپردازد! [8] . اینها برخی از یاران
شیفتهی حضرت میباشند که به گوشهای از ویژگیهای آنان اشاره شد. اندیشه
بالنده و وحیانی فرزند فاطمه (علیهاالسلام) و رفتار همگون با وحی و تهجد و
شب زندهداریهای حضرت، این گونه سبب الگوگیری یاران و همراهان وی در هر
زمان میگردد. تربیت یافتگان حضرت دهها نفرند که تنها نمونههایی از آنان
عنوان شد. تربیت این گونه افراد گواه صادق بر مقابله سید ساجدین
علیهالسلام در برابر چالشها، در فرایندهای گوناگون است. حضرت با پدیدار
ساختن یک جریان بزرگ فرهنگی و اجتماعی در برابر حزب عثمانیه قد برافراشته
است.
[~hr~]پی نوشت ها: (1) طبری، ج 6، ص 145 و 163، تنقیح المقال، ج 1، ص 469. (2) رجال کشی، ص 123. (3) همان، ص 119. (4) همان، ص 119، مروج الذهب، ج 3، ص 164. (5) الاختصاص، ص 195، بحار، ج 46، ص 141. (6) رجال کشی، ص 202. (7) الاختصاص، ص 83. (8)
البته این نکته نباید از نظر دور باشد که رهبانیت و کنارهگیری از زندگی
دنیایی مورد ستایش دین نیست. بلکه مورد نکوهش نیز میباشد. چهل سال نماز
صبح را با وضوی نماز عشا انجام دادن این شبهه را پدیدار میسازد که شخص
رویگردان از زندگی شده باشد. گرچه میتوان در مورد تربیت یافتگان حضرت گفت
که ممکن است شخص در فرصتهای دیگر از جمله در بین روز به امور معاش و سایر
امور میپرداخته است. یعنی این گونه شب زندهداری وی را از انجام سایر
امور محروم نساخته است. منبع: امام سجاد الگوی زندگی؛ حبیب الله احمدی؛ فاطیما چاپ دوم 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 205