نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 997
سوء قصد نافرجام به جان علی
علی علیهالسلام پس از غصب خلافتش به طور معقول به مبارزه پرداخت، و در
بحثها و محاجه هایش در مجامع عمومی و خصوصی خلیفه را محکوم کرد، و عکس
العمل آن در میان مردم مسلمان مشهود بود... خلیفه با توجه به این که
ایمان قوی نداشت تا او را از تصمیمات خلاف شرع و تضییع حقوق مردم جلوگیری
نماید، از این جهت نسبت به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام که دارای آن همه
فضایل بینظیر بود، حساسیت نشان میداد، و وجود وی را تحمل نمیکرد!! وفات
فاطمه علیهماالسلام و دفن آن حضرت که بنا به وصیتش به طور مخفی انجام
گرفت، و به خلیفه و دار و دستهاش اطلاع داده نشد، و شبانه مراسم دفن انجام
گردید، باعث اندوه فراوان مردم، و اعتراض آنان به دستگاه خلافت گردید، و
گفتند: شما کاری نمودید که یگانه دختر پیامبر با دل پر و ناراحتی از شما،
از دنیا برود. [1] . این جریان نیز بر شدت عداوت دستگاه خلافت افزود، و
خلیفه دوم برای جبران حیثیت به باد رفته خودشان تصمیم گرفت نبش قبر نموده، و
پیکر فاطمه را بیرون آورده، و مراسم نماز و غیره از طریق خلیفه انجام
گردد، ولی امیرالمؤمنین فرمود: به خدا سوگند در این صورت زمین را با خون
شما سیراب میکنم... و آنان یقین کردند که علی علیهالسلام در این موضوع
تحمل نخواهد کرد... و لذا با بیآبرویی به عقب نشسته و توطئه خطرناکی را
پیریزی کردند... ابوبکر و عمر در یک جلسه فوق محرمانه، خالد بن ولید را احضار نمودند و به او گفتند: خالد! امنیت دستگاه خلافت ایجاب میکند که کار بسیار بزرگی را به تو واگذار کند، ولی دقت کن که آن را با هوشیاری کامل انجام دهی. خالد بن ولید: شما هر چه فرمان دهید، اطاعت میکنم، اگر چه کشتن علی باشد!!عمر: نظر ما جز این نیست! خالد: چه موقع دوست داری این فرمان شما اجرا گردد؟ ابوبکر: هنگام نماز صبح به نماز بیا، و در کنار او قرار گیر و چون سلام نماز را گفتم، مأموریت خود را هر چه سریعتر انجام ده. در
این هنگام اسماء بنت عمیس که همسر ابوبکر بود، و سخنان آنان را از پشت
پرده گوش میکرد به کنیزش گفت: برو به خانه علی علیهالسلام و این آیه را
بخوان که: «ان الملاء یأتمرون بک لیقتلوک فاخرج انی لک من الناصحین»
یعنی این جمعیت برای کشتن تو به مشورت نشستهاند فورا خارج شو که من خیره
خواه تو هستم. [2] . چون کنیز پیغام را رساند، امیرالمؤمنین با اطمینان خاطر فرمود: کشنده ناکثین و مارقین و قاسطین چه کسی خواهد بود؟ [3] . نماز
صبح برگزار شد، و خلیفه امامت آن را به عهده گرفت، و خالد بن ولید در حالی
که با شمشیرش در کنار علی علیهالسلام قرار گرفته بود، منتظر پایان یافتن
نماز و گفتن السلام علیکم ابوبکر گردید... از سوی دیگر، خلیفه عاقبت کار
و شورش مردم، و کشتن علی علیهالسلام را در جولان ذهنش میگذرانید، و
نتیجه کار را میسنجید، و مرتب تشهد نماز تکرار میکرد، سرانجام گفت: لا یفعلن خالد ما امرته یعنی خالد آنچه را که به وی دستور دادهام، انجام ندهد. و بعد از سلام نماز را گفته و به پایان رسانید. علی علیهالسلام خطاب به خالد گفت: ابوبکر تو را به چه مأموریتی دستور داده بود؟ خالد: کشتن تو!! علی علیهالسلام: آیا این مأموریت را انجام میدادی؟ خالد: بلی، به خدا سوگند، اگر پیش از سلام دستورش را نقض نکرده بود، تو را میکشتم!! علی
علیهالسلام با دست مبارکش گلوی خالد بن ولید را فشار داد، او لباسهایش را
نجس کرد، و قوه ماسکه را از دست داد، در حالی که «خالد» زیر فشار علی
علیهالسلام دست و پا میزد، مردم حاضر گریه میکردند، و توطئههای دستگاه
خلافت را محکوم مینمودند... ابوبکر میگفت: عمر! این رسوایی نتیجه فکر
شوم تو است، و عمر میگفت: به خدا قسم علی علیهالسلام خالد را میکشد... و
مردم هر چه التماس کردند علی دست از خالد برنداشت... ابوبکر و عمر به
دنبال عباس بن عبدالمطلب فرستادند، تا از طریق وی علی علیهالسلام را از
کشتن خالد منصرف سازند. عباس عموی پیامبر و علی علیهالسلام آمد، و حضرت را
به قبر پیامبر متوجه ساخته، و عرض کرد: تو را به صاحب این قبر دست از خالد
بردار. علی علیهالسلام دست خود را برداشت، و خود را کنار کشید. بنیهاشم
و دوستان علی علیهالسلام شمشیرها را کشیده، همراه با ضجه و ناله زنان و
فرزندان به حمایت علی علیهالسلام برخاسته، ولی حضرت همه را آرام ساخت... این
قضیه که به طور مفصلتر در کتابهای شیعه آمده است، یکی از عیوبات بزرگ
خلفای اول و دوم است که دهم صلاحیت آنان را نشان میدهد، و ابن ابیالحدید
آن را به عنوان یکی از «مطاعن» ابوبکر نقل مینماید. [4] .
پی نوشت ها: (1) والصحیح عندی انها ماتت علی ابیبکر و عمر، وانها اوصت الا یصلیا علیها نهجالبلاغه ابن ابیالحدید ج6 ص50. (2) سوره قصص آیه 20. (3) این کلمهها اصطلاحی است که به ترتیب در مورد سپاه مخالف جنگهای «جمل» و «نهروان» و «صفین» بکار میرود. (4)
الغدیر، ج17 ص222 و223 طعن 12 احتجاج طبرسی ج1 ص117 و 118 اسرار آل محمد
ص102 بحارالأنوار، ج28 ص305 و ج47 ص.365 نقل از آفتاب ولایت، ص232 -229.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 997