نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 990
سید حمیری
در جلد دوّم الغدیر صفحه دویست و هفتاد و چهار از عون نقل میکند: که
سید اسماعیل حمیری در مرضی که بهمان مرض فوت کرد. بعیادتش رفتم. عدهای از
همسایههای عثمانی مذهبش هم آمده بودند، سید اسماعیل معروف به سید حمیری
مردی خوش صورت و گشاده رو بود. وقتی که من وارد شدم در حال احتضار بود. در
این موقع نقطه سیاهی در پیشانیش ظاهر شد، کم کم زیاد شد تا اینکه تمام
صورتش را فرا گرفت. شیعیان حاضر در مجلس از این پیشامد محزون شدند و بر
عکس ناصبیها و سنّیها خوشحال، و شروع بسرزنش کردند چیزی نگذشت که از همان
محل نقطه سیاه یک روشنی پدیدار گردید. (بنقل دیگر در همان کتاب صفحه
دویست و هفتاد و سه) سید وقتی که تمام صورتش سیاه شد سه مرتبه گفت: اَهکَذا
یفْعَلُ بِاَوْلِیائِکَ یا علی(ع) آیا با دوستان و محبین خودت اینطور
معامله میشود یا علی(ع). در این موقع نقطه سفیدی در صورتش پیدا شد. رفته
رفته زیاد شد تا تمام صورت سید نورانی گشت و زبان او باز شد. شروع به لبخند
نمود و این شعر را در همانحال گفت: کَذَّبَ الزّاعمونُ اَنَّ علی(ع)ا لَنْ ینْجی مُحِبَّهُ مِن هنات دروغ گفتند آن کسانیکه خیال میکنند علی(ع)دوستانش را از گرفتاریها نجات نمیدهد. سوگند
به خدا داخل بهشت شدم و خداوند تمام گناهم را بخشید اینک ای دوستان و ای
محبین آقا علی(ع)، شاد باشید و آن آقا را تاهنگام مرگ دوست بدارید و پس از
او فرزندانش را یکایک با صفاتیکه برای آنها معین شده تشخیص دهید و نسبت به
آن بزرگوار نیز ولایت پیدا کنید. تا زدم باده ز پیمانه تو یا مولا شدهام عاشق و دیوانه تو یا مولا از همان روز که تر شد لبم از باده عشق ساکنم بر در میخانه تو یا مولا مست جام تو چنانم که شب و روز کنم سجده بر تربت خمخانه تو یا مولا شدهام رند و خراباتی و پیمانه بدست ز صفای لب پیمانه تو یا مولا هیچ سودا نکنم سلطنت عالم را به گدائی در خانه تو یا مولا شمع بزم همه رندان قلندر گردد هرکسی شد پَرِ پروانه تو یا مولا تا نگردم ز تو یک لحظه جدا پیچیدم زلف خود را بدم شانه تو یا مولا منبع : کرامات العلویه، علی(ع) میر خلف زاده، نشر مهدی یار
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 990