نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 910
زبان معلم را از پشت گردن در آوردند
ابویوسف یعقوب بن اسحاق معروف به این سکیت از علمای بزرگ ادبیات عرب
است. متوکل خلیفه عباسی در زمان وی میزیست، او درخواست کرد، آن عالم بزرگ
شیعی بر فرزندان خلیفه به نامهای معتز و مؤید تدریس و تعلیم نماید. ابنسکیت این پیشنهاد و درخواست را پذیرفت، و بر فرزندان خلیفه تدریس کرد، و آنان را به رشد و کمال نسبی رساند، تا جایی که خلیفه به وجود فرزندانش افتخار میکرد! متوکل
روزی معلم فرزندانش را احضار کرد، و از او قدردانی نموده، و مجلسی را به
احترام وی ترتیب داد. او آنچنان به بچههایش به دیده احترام و کمالمی
نگریست که از ابنسکیت سؤال کرد: راستی بگو ببینم فرزندان من در پیش تو
محترمند یا فرزندان علی علیهالسلام «حسن و حسین»؟!! ابنسکیت گفت: چه
مقایسه احمقانهای متوکل! تو فرزندانت را با سروران اهل بهشت مقایسه
میکنی؟ حسنین کجا و پسران تو کجا؟ بیا اقلا از غلام امیرالمؤمنین قنبر
بپرس. سوگند به خدا قنبر غلام علی علیهالسلام در پیش من از تو و فرزندانت
به مراتب بهتر و والاتر است!! سخن ابنسکیت قلب خلیفه مغرور و متکبر را
داغدار کرد، و او نتوانست این حقیقت تلخ را بپذیرد و لذا عوض قدردانی از آن
معلم آگاه دستور داد: «سلو لسانه من قفاه ففعلموا فمات» «زبان حقگوی معلم را از پشت گردنش در بیاورید!» و مزدوران بیدرنگ امر خلیفه را اجرا کردند، و ابنسکیت به شهادت رسید. [1] . قابل
ملاحظه است که این عالم آگاه و متدین در راه محبت علی و اولاد پاک آن حضرت
به شهادت رسیده، و جانش را در طبق اخلاص گذاشت، و به راهیان راهش نشان داد
که: گذاشتن از جان آسانتر است تا گذاشتن از علی علیهالسلام و ولایت او!
[2] .
پی نوشت ها: (1) سفینة البحار ج1 ص636. (2) نقل از آفتاب ولایت ص187.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 910