نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 897
رئیس تیره خزرج
هنگامی که سعد بن عباده دید مردم با ابوبکر بیعت میکنند، بانگ
برداشت:ای مردم! من در صدد تحصیل زمامداری برنیامدم مگر وقتی که دیدم شما
آن را از علی دریغ کرده اید. اما این (اعلان می کنم) تا او بیعت نکند من با
هیچ کس بیعت نخواهم کرد. و شاید اگر او هم بیعت کند، من چنین نکنم. سپس بر مرکب خود سوار شد و به سرزمین حوران رفت و بی آنکه بیعت کند همانجا در سرایی به سر برد و به گونه ای مرموز کشته شد. [1] . فروة
بن عمر انصاری که رسول خدا(ص) را (در جنگها) با دو اسب یاری میکرد و از
درآمد انبوه باغهای خود که هزار (اصله درخت) بود، خرما میخرید و به
مسکینان تصدیق میکرد؛ برخاست و گفت: ای گروه قریش! آیا در میان خود کسی را
سراغ دارید که همچون علی شایستگی و لیاقت خلافت را داشته باشد؟ قیس، به
سخن آمد و در پاسخ او گفت: نه، در میان ما کسی نیست که آنچه علی داراست،
واجد باشد. دگر باره پرسید: آیا ویژگیهایی در شخص علی میبینید که در دیگری
نباشد؟ گفت: آری. آنگاه فروة گفت: پس چه چیز شما را از یاری و انتخاب وی
بازداشته است؟! قیس پاسخ داد: اجتماع مردم بر پذیرش ابوبکر! فروة
گفت: به خدا سوگند که مطابق خوی و شیوه خود عمل کردید و سنت و سیره پیامبر
خود را رها نمودید؛ اگر امر ولایت را در دودمان پیامبر خود قرار داده
بودید، از زمین و آسمان، نعمت و برکت شما را فرا میگرفت. قال علی (ع):... و لقد کان سعد (بن عبادة) لما رای الناس یبایعون ابابکر نادی: ایها
الناس انی و الله ما اردتها (الولایه) حتی رایتکم تصرفونها عن علی و لا
ابایعکم حتی یبایع علی و لعلی لاافعل و ان بایع. ثم رکب دابته و اتی
(حوران) و اقام فی خان حتی هلک و لم یبایع. و قام فروة بن عمر الانصاری و
کان یقود مع رسول الله (ص) فرسین و یصرع [2] الفا و یشتری تمرا فیتصدق به
علی المساکین فنادی: یا معشر قریش! اخبرونی هل فیکم رجل تحل له الخلافه و
فیه ما فی علی؟ فقال قیس بن مخرمه الزهری: لیس فینامن فیه ما فی علی. فقال
له: صدقت فهل فی علی ما لیس فی احد منکم؟ قال: نعم. قال: فما یصدکم عنه؟
قال: اجتماع الناس علی ابی بکر. قال: اما والله ائن اصبتم سنتکم لقد اخطاتم
سنع نبیکم و لو جعلتموها فی اهل بیت نبیکم لاکلتم من فوقکم ومن تحت
ارجلکم.... [3] .
پی نوشت ها: (1) ابن ابی
الحدید مینویسد: خالد بن ولید از سوی ابوبکر ماءموریت یافت که سعد بن
عباده را به قتل برساند. او د راین هنگام در شام به سر می برد. خالد با
دستیاری شخصی دیگر در کمین او نشستند و در موقعیت مناسب به ضرب تیر او را
کشتند و جنازهاش را شبانه در چاه آبی افکندند و سپس از زبان پریان شعری
سوردن و قتل را به آنها نسبت دادند: نحن قتلنا سید الخزرج سعد بن عباده ورمیناه بسهیمن فلم تخط فواده سعد بن عباده رئیس تیره خزرج را ما کشتیم، و او را با پرتاب دو تیر که قلب او را نشانه کرد از پای در آوردیم. ابن
ابی الحدید پس از آنکه نقل فوق را در شمار مطاعن ابوبکر از قول شیعه آورده
در مقام دفاع از این طعن گفته اسد: من نیز قبول ندارم که اجنه سعد را کشته
باسند و شعر مزبور سروده آنها باشد، شکی نیست که سراینده شعر و قاتل سعد
از نوع بشر بوده است. اما اینکه فرمان قتل را ابوبکر صادر کرده باشد،
چنانکه شیعه مدعی است، نزد من ثابت نیست. هر چند بعید هم نمیدانم که خالد
از پیش خود برای تقرب بیشتر نزد ابوبکر به چنین کار فجیعی دست زده باشد...
چه اینکه ظهور این قبیل کارها از خالد امری عادی مینماید. (شرح
نهجالبلاغه، ج 17، ص 223). [2] در مصدر چنین است، اما ظاهراً یصْرِمُ صحیح است. [3] کشف المحجّه، ص 177.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 897