نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 886
رسول خدا و تصویر مظلومیت علی
امیر مؤمنان علی علیهالسلام اگر چه در دوران رسول خدا مورد حسادت و
کینه افرادی قرار میگرفت، و حتی بعضی از همسران آن حضرت، از ورود علی
علیهالسلام و دیدارش با پیامبر رنج میبردند! ولی نبی اعظم با تمام وجود
طبق دستور الهی از شخصیت و عظمت مولای متقیان دفاع کرده، و فضائل و مناقب
او را به اطلاع مردم میرسانید. علی علیهالسلام در عصر رسول خدا مظلوم
نبود، ولی مورد کینه و بغض منافقان قرار داشت، و پیامبر اسلام نیز میدانست
روزی این کینهها بروز خواهد کرد، و به مرحله عمل خواهد رسید، و در نتیجه
چه ظلمها و ستم به علی وارد خواهد شد، و لذا پیوسته در فکر و اندیشه بود، و
اشکهایش به صورت مبارکش جاری میگشت و در برخی مواقع آینده علی
علیهالسلام را به خودش تصویر میفرمود، و اظهار میداشت که غاصبان ولایت و
بداندیشان منافق چه خواند کرد، و چگونه به خانه او هجوم میآورند!! و چه
سان فرق مبارکش را با شمشیر مسموم میشکافند، و او چه وظیفهای دارد، و
چگونه باید عکس العمل نشان دهد... ما در این زمینه به دو مورد از سخنان
رسول خدا اشاره مینماییم: الف: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و
سلم به همراهی علی علیهالسلام و غلامش انس بن مالک به گردش رفتند، و در
باغهای مدینه قدم میزدند، و به گلها و شکوفهها و فضای سبز طبیعت
مینگریستند، علی علیهالسلام اظهار داشت: یا رسولالله! این باغ- اشاره
کرد به یکی از باغها- چقدر زیبا و با طراوت است!! پیامبر خدا فرمودند: یا علی! باغ تو در بهشت خیلی زیباتر است، و این باغ در نزد آن هیچ است. انس
بن مالک که یکی از دشمنان و بدخواهان امیرالمؤمنین بود، میگوید: به همین
ترتیب قدم زنان و گردش کنان هفت باغ را تماشا کردیم، و امیرالمؤمنین علی
علیهالسلام به هر باغی که میرسید، همان جمله را اظهار میداشت، و رسول
خدا نیز جوابش همان بود که در آغاز فرموده بود. سرانجام پیامبر عزیز اسلام
در محل مناسبی توقف کرد، انس میگوید: ما نیز در محضر او توقف نمودیم،
ناگاه آن حضرت دگرگون گردید و چهرهاش متغیر شد، و به فکر اخبار و وقایع پس
از خود افتاد: «فوضع رأسه علی رأس علی وبکی، فقال علی: ما یبکیک یا
رسولالله؟! قال صلی الله علیه و آله وسلم: «صغائن فی صدور قوم لا یبدونها
لک حتی یفقدونی» پیامبر سرش را بر سر امیرالمؤمنین گذاشت و شروع به گریه
نمود!! علی علیهالسلام پرسید ای پیامبر خدا چه عاملی باعث گریه شما گردیده
است؟ حضرت فرمودند: تصور آن کینهها و بغضها و دشمنی هایی که در دل کینه
توز منافقین برای تو فراهم شده است، آنان آن دشمنیها را به مرحله عمل
نمیآورند مگر این که من از دنیا بروم. این حدیث میرساند که با بودن
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم علی علیهالسلام در برابر کینههای
منافقان و ستمهای ستمگران بیمه گردیده، ولی پس از وی آنچنان مورد یورش
وحشیانه قرار خواهد گرفت، که تصورش دل پیامبر را میسوزاند و اشکهایش را
جاری میسازد. [1] . ب: واقعهای است که در خطبه شعبانیه اتفاق افتاد، و
آن در آخرین جمعه ماه شعبان بود، و رسول خدا در مورد عظمت و ارزش ماه
مبارک رمضان و تکلیف روزه داران سخن میگفت. علی علیهالسلام از جایش برخاست و سؤال کرد: یا رسولالله! بهترین اعمال در این ماه چیست؟! پیامبر فرمود: اجتناب از کارهای حرام، سپس شروع به گریه کرد! علی علیهالسلام عرض کرد: یا رسولالله! چرا گریه میکنید؟ پیامبر
خدا فرمود: «کانی بک وانت تصلی لربک وقد انبعث اشقی الأولین شقیق عاقر
ناقة ثمود، فضربک ضربة علی قرنک فخضب منها لحیتک...» [2] گویا میبینم تو
را در حال نماز بدترین و شقیترین اشخاص (ابن ملجم مرادی لعنة الله علیه)
از پی کننده «شتر صالح» بر فرق مبارکت شمشیری میزند، و با خون آن محاسن
سفیدت را رنگین میسازد. علی علیهالسلام پرسید یا رسولالله! آیا دینم سالم میماند، و ضرری از این جهت از شمشیر او نمیبینم؟ این حدیث اخلاص و عظمت علی، و شرارت و بد اندیشی دشمنان آن حضرت را در بردارد [3] .
پی نوشت ها: (1) شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید ج4 ص107 فرائد السمطین ج1 ص152 ح115. (2) بحارالانوار ج96 ص358 از فرازهای خطبه شعبانیه. (3) نقل از آفتاب ولایت، ص269-267.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 886