نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 88
آگاهی از مرگ سلمان و طی الارض حضرت
جابر انصاری گوید: امیرالمؤمنین علیهالسلام با ما نماز صبح را در مدینه
خواند، پس از آن روی مبارک را به طرف ما کرده فرمود: خداوند اجر شما را در
مرگ برادرتان سلمان عظیم گرداند، آنگاه حضرت عمامه پیامبر صلی الله علیه
وآله وسلم را بر سر گذارد و بر استری به نام عضبا سوار شد و به قنبر فرمود: ای
قنبر ده قدم به شمار، قنبر گوید: ده قدم شمردم خود را بر در خانه سلمان در
مدائن دیدم. زادان (گویا همشهری سلمان بوده است) گوید: وقتی زمان وفات
سلمان نزدیک شد به او گفتم: چه کسی تو را غسل میدهد؟ گفت: آنکه پیامبر صلی
الله علیه وآله وسلم را غسل داد (یعنی حضرت علی علیهالسلام) گفتم: تو در
مدائنی و علی در مدینه گفت: ای زادان وقتی چانه مرا بستی، صدای در را
میشنوی. زادان گوید: چون چانه او را بستم ناگاه صدای درب را شنیدم،
بلافاصله در را باز کردم دیدم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب است فرمود: ای
زادان سلمان فوت کرد؟ عرض کردم: آری حضرت داخل شد و پارچه را از صورت سلمان برگرفت در این حال سلمان تبسمی کرد! حضرت فرمود: خوشا
به حال تو ای بنده خدا، وقتی نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رفتی
مصیباتی را که بر برادرت وارد شده بگو، سپس حضرت مشغول کارهای او شد (غسل و
کفن و نماز) وقتی حضرت بر سلمان نماز میخواند تکبیری با عظمت از حضرت
شنیدم و با حضرت دو مرد را دیدم یکی جعفر (طیار برادر گرام حضرت امیر
علیهالسلام) و دیگری خضر پیامبر علیهالسلام بود و همراه هر کدام از جعفر و
خضر هفتاد صف از ملائکه در نماز بر سلمان حاضر شدند در هر صفی یک میلیون
فرشته بود. [1] . یک حکایت جالب و مرتبط : یکی از علماء اهل سنت که
معروف به ابنجوزی است روزی سخنی فراتر از دهان خود بر زبان آورد و خواست
همچون امیرالمؤمنین علیهالسلام ادعایی کرده باشد. او بر فراز منبر صدا زد:
«سلونی قبل ان تفقدونی؛ از من بپرسید قبل از اینکه مرا نیابید!.» در
این میان بانویی آگاه و زیرک از او پرسید: آیا درست است که حضرت علی
علیهالسلام برای غسل و کفن و دفن سلمان یک شب (از مدینه به مدائن) رفت و
آن مراسم را انجام داد و برگشت؟ ابنجوزی گفت: اینگونه روایت شده است. آن
زن ادامه داد: آیا درست است که جنازه عثمان سه روز در مزبله افتاده بود و
حضرت علی علیهالسلام (در مدینه) حاضر بود (و اقدامی نکرد؟) ابنجوزی گفت:
آری، آن زن گفت: پس یکی از آن دو اشتباه بود! ابنجوزی که از جواب این
زن عاجز شده بود گفت: ای زن اگر تو بیاجازه شوهرت از خانه بیرون آمدی،
لعنت خدا بر تو و اگر با اجازه او بوده، لعنت خدا بر او. در این هنگام که
آن زن، ابنجوزی را درمانده دید تیر خلاص را به او زد و گفت: عایشه که به
جنگ با علی علیهالسلام (از خانه) خروج کرد آیا با اجازه (شوهرش) پیامبر
اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بود؟ ابنجوزی چنان درمانده شده بود که ساکت گردید و جوابی نداد. [2] . و
این نیز تحقق دیگر از پیشگوئیهای امیرالمؤمنین علیهالسلام بود که فرمود:
هر که بعد از من چنین ادعایی کند خداوند او را رسوا مینماید. سلمان دریائی بیکران و مردی از اهل البیت او
از آن سه نفری است که روایات میگوید تنها آنها بعد از پیامبر برجا ماندند
و دیگران منحرف شدند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: خداوند
به من دستور داده که چهار نفر را دوست داشته باشم سپس د آنها را حضرت علی و
مقداد و ابوذر و سلمان فارسی معرفی کرد. امام صادق علیهالسلام در مورد
سلمان فرمود: سلمان علم اول و آخر را پیدا کرد و او دریائی بیکران است و
او از ما اهل بیت است. در حدیث دیگری حضرت صادق علیهالسلام فرمود: سلمان
اسم اعظم را میدانست. او آنقدر در دانش و اسرار الهی عمیق بود که روایات
میگوید: اگر ابوذر آنچه در دل سلمان بود میدانست او را میکشت. حسن بن
منصور گوید: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: آیا سلمان محدث بود؟ (از
غیب با او صحبت میشد) حضرت فرمود: آری، گفتم: چه کسی با او سخن میگفت؟
فرمود: فرشتهای بزرگوار، عرض کردم: وقتی سلمان چنین باشد صاحب او (حضرت
امیر علیهالسلام) چه خواهد بود؟ حضرت فرمود:به کار خودت مشغول باش. و جمله
«سلمان منا اهل البیت؛ سلمان از ما خانواده است»، در روایات بسیاری آمده
است، حضرت باقر علیهالسلام فرمود: نگوئید سلمان فارسی بگوئید سلمان محمدی
او مردی از ما خاندان است. [3] . تاسف سلمان در هنگام مرگ هنگامیکه
سلمان از دنیا میرفت سعد بن ابیوقاص به عیادت او آمد، به او گفت:
چگونهای؟ حالت چطور است؟ سلمان گریست، سعید گفت: چرا گریه میکنی، پیامبر
تا دم مرگ از تو راضی بود، تو از کسانی هستی که نزد حوض (کوثر) پیش حضرت
میروی (نه از آنها که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: عدهای از اصحاب
مرا از حوض درو میکنند چون بعد از حضرت مرتکب خیانتهایی شدهاند). سلمان
گفت: به خدا سوگند که من به خاطر مرگ بیتابی نمیکنم و نه به خاطر غصه
دنیا، گریه من از آن است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود و در
روایتی گفت: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با ما شرط کرد توشه شما از
دنیا باید به اندازه بار مسافر باشد و من میترسم که از این مقدار بیشتر
داشته باشم. سعد گوید: من به اطراف او در اتاق نگاه کردم دیدم یک پارچ یا
آفتابه و یک لگن برای شستن لباس و یک کاسه یا ظرف پختن غذا بیشتر نبود. عالم نصرانی با هدایت حضرت علی مسلمان شد علامه
مجلسی رضوان الله علیه از زید و صعصعة و اصبغ بن نباته و دیگران روایت
کرده است که به اسقف (عالم بزرگ نصاری) در سرزمین دیلم فارس خبر دادند که
مردی هست که ناقوس را تفسیر میکند (منظورشان حضرت علی علیهالسلام بود).
[4] اسقف گفت: مرا نزد او ببرید که او را انزع بطین مردی تنومند که موی
جلوی سر او ریخته است خواهم یافت. وقتی او را نزد حضرت آوردند یکصد و بیست
سال از عمرش میگذشت، گفت: من صفت این مرد را در انجیل دیدهام، شهادت
میدهم که او وصی پسر عموی خود است حضرت به او فرمود: برای ایمان آوردن
آمدهای آیا میخواهی رغبت تو را زیاد کنم؟ عرض کرد: آری، فرمود: لباس خود
را درآور تا آن علامتی را که میان دو کتف توست به اصحاب نشان دهم. اسقف با
شنیدن این سخن صدا زد: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمد عبده و رسوله،
آنگاه نالهای کرد و جان داد! حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: در اسلام اندکی زیست اما در جوار خداوند بسیار متنعم شد. [5] .
پی نوشت ها: (1) بحار، ج 29 ص 647. (2) بحار، ج 29 ص 647. (3) روایت مذکور همگی از ج 8 معجم الرجال در ترجمه سلمان فارسی ذکر گردیده است. (4) لئالی الاخبار، ج 1 ص 87. (5) بحار، ج 41 ص 312.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 88