نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 84
آگاهی به حیله معاویه
روزی معاویه به کسانی که نزد او بودند گفت: چگونه میشود فهمید که مرگ
من زودتر است یا مرگ (حضرت) علی، حاضرین گفتند: راهی نیست، معاویه گفت: من
این مطلب را از علی بدست میآورم زیرا او سخن باطلی نمیگوید! سپس سه
نفر از افراد مورد اعتماد را خواسته به آنها گفت: هر سه با هم به طرف کوفه
حرکت کنید، ولی با هم داخل نشوید، هر کدام به تنهائی ولی به ترتیب وارد
شوید و خبر مرگ مرا منتشر کنید، مواظب باشید سخن شما در مورد چگونگی مرگ و
سبب آن و روز مرگ و وقت آن، و مکان قبر و آنکه بر من نماز گذارده و دیگر
امور هماهنگ باشد و به هیچ وجه اختلاف نداشته باشید، اول یکی داخل شود و
خبر فوت مرا بدهد، سپس د دومی و بعدا سومی، آنگاه ببینید علی چه میگوید؟! این
سه نفر برای انجام این مأموریت به کوفه آمدند، اولی داخل شهر شد، با حالتی
غمگین و افسرده، مردم پرسیدند: از کجا میآئی؟ گفت: از شام، گفتند: چه
خبر؟ گفت: معاویه مرده است. مردم با شنیدن این خبر (خوشحال شدند) نزد حضرت
امیر علیهالسلام آمده گفتند: مردی از شام آمده و میگوید معاویه مرده است،
حضرت اعتنا نکرد. فردای آن روز مرد دیگری با همان حالت آمد، مردم از او
پرسیدند چه خبر؟ گفت: معاویه مرد و همانند رفیق خود واقعه را تعریف کرد،
اینبار نیز مردم نزد حضرت آمدند و گفتند: اینک سوار دیگری آمده و خبر مرگ
معاویه را آورده است و تمام واقعه را مانند اولی نقل میکند، حضرت باز
جوابی نداد. روز سوم سوار دیگری آمد و خبر مرگ معاویه را داد وقتی مردم
از او راجع به چگونگی مرگ او و جزئیات امر سئوال کردند همانند آن دو نفر
توضیح داد. مردم باز به نزد حضرت آمدند و گفتند: یا امیرالمؤمنین این
خبری که اینها میدهند صحیح است زیرا این سومین سوار است که همانند دو سوار
قبلی خبر میدهد، (باز حضرت اعتنا نکرد) و چون با حضرت زیاد گفتگو کردند
فرمود: (نه) معاویه هرگز نمیمیرد تا اینکه محاسن من به خون سرم رنگین شود و
این خبرها حیلهای است که پسر خورنده جگرها با آن بازی میکند. این جملات
حضرت به معاویه رسید [1] (و فهمید که حضرت زودتر از او از دنیا خواهد رفت).