نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 733
در جنگ خطری نیست
آیا خطر در جنگ آزادی بخش است یا در گریختن از آن؟ تاریخ نشان میدهد که زبونی و تسلیم خطرناک است نه جنگیدن... هر ملتی که از جنگیدن سر باز زده به خفت و خواری و شکست گرفتار شده است. بر عکس، ملتهای رزمنده سربلندی و افتخار را از آن خود کردهاند. درست
است که درجنگ احتمال مرگ هست، اما درستتر این است که مرگ در هر حال حتمی
است: پس اگر انسان در میدان جنگ دنیا را وداع گوید زندگی بهتری در پیش دارد
و هر گاه در بستر تسلیم جان سپارد، سرافکندگی و نابودی را برای خود خریده
است. به طور کلی جنگ نه مرگ را بیشتر میکند و نه رزق و روزی را کمتر،
زیرا هر چند به کشته شدن عدهای میانجامد اما از مرگ دستجعمی بر اثر ظلم و
تجاوز، جلوگیری میکند. اما تسلیم و گریز به طور قطع رزق و روزی را کم میکند گیریم که اجل را نزدیک نسازد. امام
علی (ع) طی نامهای انگیزهی خود را فراخواندن پیروان خویش به جنگ آشکار
میسازد و اعلام میدارد که او جنگ را نه به خاطر حفظ فرمانروایی یا جان
خودش بلکه به خاطر هراس از پیروزی باطل و یاران آن ضروری میداند. مولا
میفرماید: انی و الله لولقیتهم واحدا و هم طلاع الارض کلها ما بالیت و
لا استوحشت، و انی من ضلالهم الذی هم فیهو الهدی الذی انا علیه لعلی بصیره
من نفسی و یقین من ربی، و انی الی لقاء الله لمشتاق، و لحسن ثوابه لمنتظر
راج، و لکننی اسی ان یلی امر هذه الامه سفهاوها و فجارها فیتخذوا مال الله
دولا، و عباده خولا، و الصالحین حربا، و الفاسقین حزبا،... «به خدا سوگند که اگر یک تنه با آنان روبرو گردم و آنان سراسر زمین را فراگرفته باشند، نه باکی به دل راه میدهم و نه میترسم. من
از گمراههای که ایشان دچار آنند و از راه راستی که خود برگزیدهام آگاهی
کامل دارم و خداوند به من یقین بخشیده است. من به لقای پروردگار مشتاقم و
به پاداش او امیدوار... اما اندوه من از آن است که نابخردان و هوسبازان
زمام این امت را به دست گیرند و مال خدای را دولت باد آوردهی خویش شمارند
(و به میل خود دست به دست بگردانند) و بندگان خدا را غلامان خود بپندارند،
نیکوکاران را دشمن و تبهکاران را یار خود بگیرند. همانا که برخی از آنان
(که در برابر لشکریان اسلام صف آراستهاند) باده نوش بودهاند و بر آنان حد
شرعی جاری شده است، و برخی دیگر (از سران ایشان) تنها در طمع مال و منال
اسلام آوردهاند. اگر چنین نبود (و از حکومت چنین کسانی بیم نداشتم)
شما را بدین اندازه (بر علیه آنان) بر نمیانگیختم و (به خاطر کرنش در
برابر آنان) نکوهش نمیکردم و (برای جنگیدن با آنان) گرد نمیآوردم، و چون
میدیدم که از جهاد طفره میروید و سستی میکنید، رهاتان میساختم. آیا به پیرامون خویش نمینگرید که (در اثر چیرگی دشمن) به تباهی رفته است؟ و
سرزمینهایتان که تسخیر شده و به دست دشمن افتاده است؟ و دشمن در خاک شما
ترکتازی میکند؟ بخشایش خدای بر شما باد! به پیکار با دشمن بشتابید.
زمینگیر نشوید و گرنه بیداد را بر خود پذیرفته و خواری را به جان
خریدهاید، و به زندگی مذلت بار تن در دادهاید، و بدانید که مردان پیکار
(در برابر وسوسه خواب) بیدار میمانند، و آن کس که به خواب رود، دشمن را بر
خود مسلط ساخته است... و السلام.» [1] .