responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 721
درد دل در چاه گفتن

از نظر سلامت روان، و بهداشت روانی، و روانشناسی بالینی، اگر درد دل‌ها، عقده ها، مظلومیّت‌ها در انسان انباشته گردد،
و در جائی گفته نشود،
یا یاران رازداری نباشند که عقده زدائی شود،
تراکم عقده ها خطر آفرین است،
باید عمل بیرون زدائی، وسبک شدن از عقده ها صورت گیرد،
که با درد دل کردن برای دوستان همراز، یا خانواده، تا حدودی اصلِ«عقده زدائی» تحقّق می‌یابد.
وگرنه انواع اختلالات روانی، اضطرابات روحی، سکته‌های قلبی، در انتظار انسان است.
در آن روزگاران تنهائی، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود و دنیا دنیا مظلومیّت‌ها،
محرومیّت‌ها،
نادیده گرفتن حق،
زورگوئی‌ها،
تهمت‌ها،
حسادت‌ها
و کینه توزی‌های شرم آور،
چه می‌توانست بکند؟
چه کسی را داشت که راز دل بگشاید؟ درد دل کند؟ عقده زدائی نماید و خود را سبک کند؟
از این رو در اوقات خاصّی به بیابان می‌رفت، و در ظلمت شب سر درچاهی فرو برده، اسرار نهان رامی‌گفت، و دَرِ رازها را می‌گشود و درد دل‌ها می‌کرد.
ابن میثم از پدرش میثم تمّار نقل می‌کند که:
شبی از شب‌ها، امام علی علیه السلام مرا همراه خود پذیرفت تا به مسجد جعفی رفتیم، چهار رکعت نماز خواندیم،
امام را دیدم که سر به سجده گذاشت و صد بار العفو، العفو فرمود،
سپس بیرون آمده در تاریکی شب بطرف صحرا رفتیم،
در صحرا در نقطه‌ای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خطّی کشید و فرمود:
از این خط جلوتر نیا.
و خود در ظلمت شب ناپدید شد،
مدّتی گذشت و من بر جانِ آن حضرت با وجود آن همه دشمن ترسیدم و نتوانستم صبر کنم،
اندکی بعد به جستجوی امام علی علیه السلام پرداختم، حضرت را دیدم سر در چاهی فرو برده و زمزمه‌ای دارد وقتی نزدیک شدم فرمود: کیستی؟
گفتم: میثم هستم.
فرمود:
مگر تو را امر نکردم که جلوتر نیائی؟
گفتم: چرا، امّا برجان شما و فراوانی دشمن ترسیدم.
حضرت فرمود:
آیا از سخنان من در چاه چیزی شنیدی؟.
گفتم: نه.
سپس این شعر را زیر لب زمزه کرد:
وَفِی الصَّدْرِ لَباناتٍ
إِذا ضاقَ لَها صَدْرِی
نَکَتُّ الْأرْضَ بِالْکَفِّ
وَاُبْدِیتُ لَهَا سِرّی
فَمَهْمَا تُنْبِتُ الأَْرْضَ
فَذاکَ النَّبْتُ مِنْ بَذْری
(در سینه درد دل‌ها ونیازهائی است که وقتی تنگی می‌کند زمین را باکف دست می‌شکافم و اسرارم را در آن می‌گذارم،
پس هرگاه زمین چیزی رویاند از آن بذری است که من کاشته‌ام.) [1] .


پی نوشت ها:
(1) بحارالانوار ج 4 ص 199.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 721
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست