نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 668
خرجی ما را آقا رساند
عالم متقی مرحوم حاج میرزا محمد صدر بوشهری نقل فرمود: هنگامی که پدرم
مرحوم حاج شیخ محمد علی(ع) از نجف اشرف به هندوستان مسافرت نمود، من و
برادرم شیخ احمد در سن شش، هفت سالگی بودیم. اتفاقا سفر پدرم طولانی شد،
بطوریکه آن مبلغی را که برای مخارج به مادرم سپرده بود تمام شد و ما بیچاره
شدیم. طرف عصر از گرسنگی گریه میکردیم و به مادر خود چسبیدیم، مادرم
بمن و برادرم گفت وضو بگیرید و لباس پاک بپوشید. ما همین کار را کردیم از
خانه بیرون آمدیم تا وارد صحن مقدس شدیم، مادرم گفت من در ایوان مینشینم
شما بحرم حضرت علی(ع)بروید و به حضرت امیرالمؤمنین (ع) بگوئید پدر ما نیست و
ما امشب گرسنهایم و از حضرت خرجی بگیرید و بیاورید تا برای شما تدارک
کنم. ما وارد حرم شدیم سر بضریح گذاشته عرضکردیم، پدر ما نیست و ما
گرسنه هستیم. دست خود را داخل ضریح نموده. گفتیم خرجی بدهید تا مادرمان شام
تدارک کند. مقداری گذشت اذان مغرب را گفتند و صدای قد قامت الصلوة را
شنیدم من ببرادرم گفتم حضرت علی(ع)میخواهند نماز بخوانند (بخیال بچگی گفتم
حضرت نماز جماعت میخوانند) پس گوشهای از حرم نشستیم و منتظر تمام شدن
نماز شدیم. کمتر از ساعتی که گذشت شخصی مقابل ما ایستاد و کیسه پولی بمن
داد و فرمود: بمادرت بده و بگو تا پدر شما از مسافرت بیاید هرچه لازم
داشتید بفلان محل مراجعه کن. بالجمله فرمود: مسافرت پدرم چند ماه طول
کشید و در این مدت ببهترین وجهی مانند اعیان و اشراف زادگان نجف معیشت ما
اداره میشد تا پدرم از مسافرت برگشت. شدهام گدای درت بجان چه در این جهان و در آن جهان بودش شرف بهمه شهان یقین گدای تو یا علی(ع) یل صف شکن بگه غزا، یم بخشش و کرم و سخا وصی نبی، ولی خدا که بود سوای تو یا علی(ع) تو باولیاء همه سروری، تو بانبیاء همه رهبری ز سماء گرفته الی ثری، شده از نوای تو یا علی(ع) دم ذوالفقار تو شعله کش، دل خصم دون تو در طپش تن دشمنان تو مرتعش، گه غزای تو یا علی(ع) شده تاج فرق تو اِنّما، بنموده مدح تو کبریا مه و مهر گر شده بر ضیاء، بود از ضیای تو یا علی(ع) منبع : کرامات العلویه، علی(ع) میر خلف زاده، نشر مهدی یار
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 668