responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 611
حسن و حسین‌

1- از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌گفت: محبت این دو پسر (حسن و حسین) چندان مرا شیفته کرده است که محبت دیگران را فراموش د کرده ام.پروردگارم، مرا به دوستی آنان و مهر هر که به ایشان علاقه مند است فرمان داده است.
2- یک روز که دست حسن و حسین را به کف گرفته بود و آنان را به مردم می‌نمایاند، فرمود:هر کس این دو پسر و ماد رو پدرشان را دوست بدارد او پیرو من و پوینده راه من است و چنین کسی در بهشت برین همنشین من خواهد بود.
3- شباهت حسن به جدش رسول خدا(ص) از قسمت بالا تنه و سر و سینه است و شباهت حسین با رسول خدا(ص) از قسمنت پایین تنه و پاهاست.
4- روزی در برابر دیدگان جدشان با هم کشتی می‌گرفتند (پیامبر داور آنان شده بود، اما نه یک داور بی طرف) مرتب حسن را تشویق می‌کرد و او ار علیه حسین می‌شوراند.
دخترش فاطمه بر جانبداری پدر خرده گرفت و گفت: پدر! آیا از بزرگتر حمایت می‌کنی و او را علیه کوچکتر می‌شورانی؟
پیامبر خدا(ص) فرمود: (دخترم، نمی‌شنوی آواز جبرئیل را که چگونه) حسین را تشویق می‌کند؟ من نیز حسن را تشجیع می‌کنم.
5- در بسترم خفته بودم و پیامبر خدا(ص) به منزل ما تشریف آورد. در این بین حسن و حسین اظهار تشنگی کردند و از جدشان آب خواستند.
گوسفندی داشتیم که از شیر بهره چندانی نداشت. پیغمبر برخاست و از گوسفند شیر دوشید. به برکت آن حضرت گوسفند، شیرا شد و ظرف شیر آماده گشت. ابتدا حسن پیش آم د و از آن نوشید و سپس حسین نوشید فاطمه به سخن آمد و گفت: ای پدر! گویا به حسن مهر بیشتری دارید؟ فرمود: این طور نیست، بلکه فقط رعایت نوبت و حق تقدم حسن در میان بود و گرنه، من و تو و دو کودکت و آن که در اینجا خفته است، در روز قیامت همه در یک رتبه و پایه هستیم.
6- بسیار می‌شد که حسن و حسین تا پاسی از شب را نزد جدشان می‌ماندند.یک شب که بچه‌ها به عادت همیشه نزد پیامبر خدا(ص) سرگرم بازی بودند متوجه می‌شوند که پاسی از شب گذشته است.
رسول خدا(ص) به آنان فرمود: (دیر وقت است برخیزید) و نزد مادرتان شوید. (هر چند فاصله میان خانه پدر و دختر زیاد نبود، اما تاریکی شب و خردسالی کودکان می‌توانست نگران کننده باشد).
در این بین برقی در آسمان ظاهر شد و بچه‌ها در پرتو تابش آن روانه منزل شدند.این روشناتی تا رسیدن بچه‌ها به خانه، همچنان ادامه داشت.
رسول خدا(ص) به آن روشنایی چشم دوخته بود و می‌فرمود:
سپاس خدایی را که ما اهل بیت را گرامی داشت.
7- حسن و حسین نور دیدگان ین امت و فرزندان پیامبرند. آن دو برای رسول خدا(ص)همچون چشم برای سر بودند و من همچون دست بای بدن و فاطمه به منزله قلب برای پیکر.
داستان ما داستان کشتی نوح است؛ هر کس به کشتی نشست نجات یافت هر کس از آن بازماند، دچار طوفان و بلا گشت.
1- قال علی: سمعت رسول الله (ص) یقول: یا علی! لقد اذهلنی هذان الغلامان یعنی الحسن و الحسین ان احبت بعدهما حدا ان ربی امرنی ان احبهما و احب من یحبهما.[1] .
2- اخذ بید الحسن و الحسین یوما و قال: من احب تهذین و اباهما و امهما مات متبعا سنتی و کان معی فی الجنه. [2] .
3- ان الحسن و الحسین کانا یلعبان عند النبی حتی مضی عامه اللیل، ثم قال لهما: انصرفا الی امکما، فبرقت برقه فما زالت تضی لهما حتی دخلا علی فاطمه و النبی ینظر الی البرقه و قال: الحمدالله الذی اکرمنا اهل البیت. [3] .
4- کان الحسن اشبه برسول الله ما بین الصدر الی الراس و الحسین اشبه فیما کان اسفل من ذلک. [4] .
5- دخل علی رسول الله (ص) و انا نائم علی المنامه، فاستسقی الحسن و الحسین فقام النبی الی شاه لنا بکی فدرت فجا الحسن فسقاه النبی فقالت فاطمه: یا رسول الله (ص)! کانه احبهما الیک. قال: لا ولکنه استسقی قبله. ثم قال: انی و ایاک و انبیک و هذا الراقد فیم مکان واحد یوم القیامه. [5] .
6- بینما الحسن و الحسین یصطر عان عند النبی فقال النبی هی یا حسن! فقالت فاطمه: یا رسول الله (ص)! تعین الکبیر علی الصغیر؟ فقال رسول الله (ص) جبرئیل یقول: هی یا حسین و انا اقول هی یا حسن. [6] .
7- ان الحسن و الحسین سبطا هذه الامه و هما من محمد کمکان العینین من الراس و اما انا فکمکان الید من البدن و ام افاطمه فکمکان القلب من الجسد، مثلنا مثل سفینه نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق. [7] .


پی نوشت ها:
(1) بحار، ج 43، ص 269.
(2) العمده، ص 345.
(3) بحار، ج 43، ص 266 و 288.
(4) بحار، ج 43، ص 301.
(5) بحار، ج 37، ص 72.
(6) قرب الاسناد، ص 101؛ ج 43، ص 262.
(7) کتاب سلیم بن قیس، ص 212.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 611
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست