responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 56
آخرین کلمات‌

1- (بیماری رسول خدا(ص) شدت می‌گرفت و خطر لحظه به لحظه زندگی او را تهدید می‌کرد).
چیزی نگذشت که فریاد فاطمه بلند شد و مرا به داخل فرا خواند. (سراسیمه ) وارد شدم، دیدم رسول خدا(ص) در حال احتضار است و لحظات پایانی عمر خود را سپری می‌کند. با مشاهده آن صحنه به سختی گریستم و خود داری از گریه به هیچ وجه ممکن نبود.
پیامبر خدا(ص) فرمود: علی! گریه برای چیست؟ اینک زمان گریستن نیست، که لحظه فراق و جدایی بین ما فرا رسیده است.
برادر! تو را به خدا می‌سپارم. پروردگارم ما به سرای جاوید فرا خوانده و جوار لطف و رحمت خویش را برایم برگزیده است. (من از این بابت اندوهی به دل ندارم بلکه) گریه و اندوه بی پایان من بر تو و فاطمه است. و (گویا می‌بینم) پس از من او را به هلاکت رسانند و مردم در ظلم و تعدی بر شما همدل و هماهنگ گردند!
شما را به خدا سپردم و از او خواستم که شما را در حفظ و پناه خود بپذیرد که او نیز پذیرفت و شما همچنان ودیعه من، نزد پروردگار خواهید بود.
2- پیامبر خدا در لحظات پایانی عمر، دو گفتار با علی داشته است: یکی کوتاه و آشکار و دیگری طولانی و به راز. حضرت در زیر از هر دو، چنین یاد می‌کند:
پیامبر خدا(ص )... مرا به نزد خویش فرا خواند، چون نزدیک او شدم فرمود:علی!تو در حیات و ممات، وصی و خلیفه من در میان خانواده و پیروانم هستی، دوست تو، دوست من است، و دوست من ولی خداست.
دشمن تو دشمن من است، و دشمن من دشمن خداست.
علی! آنکه امامت و جانشینی تو را انکار کند مانند کسی است که رسالت مرا انکار کرده باشد؛ چه اینکه تو از منی و من از توام.
سپس مرا نزدیکتر خواند و پنهانی و راز سخن گفت. از گفتار او هزار باب علم بر رویم گشوده گشت و از هر باب آن هزار باب دیگر باز شد این نهان گویی چندان به طول انجامید که سر و روی من و رسول خدا(ص) به عرق نشست. به طوری که عرق از روی من بر او و از چهره مبارک او بر من می‌چکید.
3- پیامبر خدا(ص) در حالی که بر سینه من تکیه داده بود و دهان در گوش د من داشت؛ متوجه حرکت زشت دو تن از همسرانش شد که سعی داشتند با استراق سمع، از سخنان آهسته و پنهانی او سر در بیاورند. رسول خدا(ص) (همانجا برآشفت و)گفت: پروردگارا! شنوایی را از ایشان باز گیر.
سپس فرمود: علی! این آیه را دیده‌ای:
کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام می‌دهند؛ بهترین خلق خدا هستند. [1] .
آیا می‌دانی که آنان چه کسانی هستند؟
گفتم: خدا و رسولش بهتر می‌دانند.
فرمود: آنان شیعیان و یاوران تو هستند. وعده دیدار من و آنان، کنار حوض کوثر، هنگامی که امت‌ها به زانو در آیند و همه در محضر پروردگار خویش حاضر شوند و به آنچه از آن گریزی نیست خوانده شوند.
آن روز از تو و شیعیانت نام می‌برند و همه با چهره‌هایی برافروخته و روشنایی که از پیشانی و سجده گاه آنان می‌درخشد در حال نشاط و سیرابی نزد من آیند....
4- پیامبر خدا(ص) در حال احتضار بود و ملافه‌ای نازک چهره مبارکش را پوشانده بود. کسان و نزدیکانش گرد او جمع بودند. و ما همگی با چشمانی اشکبار نگران زندگانی او بودیم و بعضی هم کار را تمام شده می‌پنداشتند و کلمه استرجاع بر زبان داشتند....
(لحظات فراق نزدیک می‌نمود)، حضرت (در بستر افتاده بود و بی توجه به اطرافیان) همچنان ساکت و خموش بود. در این بین ناگهان به سخن آمد و فرمود:چهره‌هایی رو سفید خواهند بود و چهره‌هایی رو سیاه؛ گروهی اهل سعادتند و دسته‌ای نیز اهل شقاوت، آنان که سعادتمندند، پنج تن آل عبا که من برترین ایشانم- و این مایه فخر و مباهات نیست (بلکه فضل خداست)- آنان عترت من و جانشینان من هستند، که به لحاظ معرفت و عبودیت ذات احدیت بر همه پیشی جسته‌اند. سپس کسانی اهل سعادتند که از ایشان پیروی کنند و بر کیش و آیین من دستورهای الهی را به کار بندند (تاآنکه فرمود):
دشمن علی و آل او در آتش است، و دوستدار علی و آل او در بهشت.
با پایان گرفتن این کلمات، حضرتش ساکت شد (و خورشید وجودش از آسمان دنیا غروب کرد).
1- قال علی (ع):... فما لبثت ان نادتنی فاطمه (ع) فرخلت علی النبی (ص) و هو یجود بنفسه فبکیت و لم املک نفسی حین رایته بتلک الحال یجود بنفسه. فقال لی: مایبکیک یاعلی! لیس هذا اوان البکاء فقد حان الفراق بینی و بینک فاستودعک الله یا اخی فقد اختار لی ربی ما عنده و انما بکائی و غمّی و حزنی علیک و علی هذه ان تضیع بعدی فقد اجمع القوم علی ظلمکم و قد استودعکم الله و قبلکم منی ودیعه.... [2] .
2- عن علی (ع): لما حضرت رسول الله الوفاه، دعانی، فلما دخلت علیه، قال لی:یا علی انت وصیی و خلیفتی علی اهلی و امتی فی حیاتی و بعد موتی، ولیک ولیی و ولیی ولی الله و عدوک عدوی و عدوی عدوالله، یا علی! المنکر لا مامتک بعدی کالمنکر لرسالتی فی حیاتی لانک منی و انا منک. ثم ادنانی فاسر الی الف باب من العلم کل باب یفتح الف باب. [3] .
فحدثنی بالف حدیث یفتح کل حدیث الف حدیث حتی عرقت و عرق رسول الله (ص) فسال علی عرقه و سال علیه عرقی. [4] .
3- قال علی (ع):... عهد الی رسول الله (ص) یوم توفی و قد اسندته الی صدری و راسه و عند اذنی و قد اصغت المراتان لتسمعا الکلام فقال رسول الله: اللهم سد مسامعهما ثم قال یاعلی! ارایت قول الله تعالی: (ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه) اتدری من هم؟ قلت: الله و رسوله اعلم قال فانهم شعتک و انصارک، و موعدی و موعدهم الحوض یوم القیامه اذا جیئت الامم علی رکبها و بدالله فی عرض خلقه و دعا الناس الی ما لابد لهم قید عوک و شیعتک فتجیئونی غرا محجلین شباعا مرویین.... [5] .
4- قال امیرالمومنین: بینما نحن عند النبی هو یجود بنفسه و هو سجی بثوب ملاه خفیفه علی وجهه، فمکث ما شا الله ان نیکث و نحن حوله بین باک و مسترجع، اذ تکلم و قال: ابیضت وجوه و اسودت وجوه و سعد اقوام و شقی آخرون:اصحاب الکسا الخمسه انا سیدهم- و لافخر عترتی اهل بیتی السابقون المقربون یسعد من اتبعهم و شایعهم علی دینی و دین آبائی... مبغض علی و آل علی فی النار و محب علی و آل علی فی الجنه، ثم سکت. [6] .


پی نوشت ها:
(1) سوره بینه (7:98).
(2) بحار، ج 22، ص 490.
(3) بحار، ج 22، ص 463؛ خصال،ص 796.
(4) بحار، ج 22، ص 461؛ خصال، ص 173.
(5) کتاب سلیم بن قیس، ص 212.
(6) بحار7 ج 22، ص 494.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 56
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست