responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 548
چطور شیعه شد

محدّت نوری اعلی(ع) اللّه مقامه نقل می‌کند: در سال هزار و سیصد و هفده هجری قمری، یک خانواده سنّی در نجف اشرف به مذهب شیعه مشرف شدند. چون این کار عجیب و استنثائی بود محدث نوری از رئیس خانواده خواست که ماجرا را با قلم خودش بنویسد.
رئیس خانواده سید عبدالحمید نام داشت. وی خطیب و قاری قرآن بود و در نجف اشرف کتابفروشی داشت. او ماجرای شیعه شدنش را چنین بیان کرد:روزی زن یکی از مُلایان به سردرد شدیدی مبتلا گردید، به طوری که از خواب و خوراک افتاد و بعد از مدّتی بی‌خوابی، دو چشمش نیز کور شد. وقتی خانواده زن در درمان او درمانده و ناامید شدند به من مراجعه کرده و چاره‌ای خواستند من گفتم: بیماری او علاجی ندارد، مگر اینکه امیرالمؤمنین علی(ع)که حلاّل مشکلات است کاری کند. شب وقتی حرم خلوت شد، او را به حرم ببرید و دست به دامن آقا علی(ع)شوید.
اتفاقا آن شب، درد زن کم شد و پس از چند شبانه روز بی‌خوابی به خواب عمیقی فرو رفت. در عالم خواب دید که می‌خواهد وارد حرم آقا امیرالمؤمنین (ع) شود در این حال فرد نورانی و روحانی به وی نزدیک شد و فرمود: ای زن، راحت باش خوب می‌شوی.
زن عرضکرد: آقا شما کی هستید؟ او فرمود: من مهدی آل محمد (ص) هستم. زن از خواب بیدار شد، هنوز چشمانش نابینا بود ولی آرامشی عجیب یافته بود صبح چهارشنبه از خانواده‌اش خواست که او را به وادی السلام به مقام حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف ببرند.
مادر، خواهر و بستگان وی او را به آنجا بردند. او در محراب نشست و شروع به گریه و زاری و استغاثه به حضرت بقیة اللّه الاعظم عجل اللّه تعالی فرجه نمود به طوری که بیهوش شد و از حال رفت.
در همان حال دو آقای نورانی که یکی از ایشان را قبلاً دیده بود، نزدیکش آمد. یکی از آنان به او فرمود: راحت باش خداوند بتو شفا داد.
زن عرض کرد: آقا شما کی هستید؟
آقا فرمود: من علی(ع) بن ابیطالب هستم و این فرزندم مهدی است زن به هوش آمد متوجه شد که بینا شده است و همه جا را می‌بیند. از شادی فریاد کشید مادر، شفا یافتم. او را شادی کنان به شهر آوردند پس از این معجزه آن خانواده وعده دیگری از اهل تسنن به مذهب شیعه نائل گردیدند.
چون علی(ع) در مُلک هستی پادشاهی هست، نیست
در دو عالم غیر از او مشگل گشائی هست، نیست
در رموز علم و حکمت جز شهنشاه نجف
عالمان را در شریعت مقتدائی هست، نیست
دوش دیدم رهروی می‌گفت با وجد و نشاط
سالکان را غیر حیدر رهنمائی هست، نیست
جز علی(ع) در گوشه ویرانه در هنگام شب
بیکسان بینوا را هم نوائی هست، نیست
فاش می‌گویم بعالم چون ولی ذوالکرم
زیر این نُه طاق گردون پارسائی هست، نیست
منبع : کرامات العلویه، علی(ع) میر خلف زاده، نشر مهدی یار

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 548
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست