نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 365
پیشگوئی قیام صاحب زنج در بصره
امیرالمؤمنین علیهالسّلام در ضمن خطبهای که از آینده خبر میداد
فرمود: ای احنف (نام کسی است) گویا او را میبینم (فرمانده لشگر زنگیان را)
که با لشکری خروج میکنند که گرد و غبار و هیاهو و صدای لجام و آزار اسبها
ندارند، با قدمهای خود زمین را میکوبند (فساد میکنند) و قدمهایشان مانند
قدمهای شتر مرغ است (پهن و کوتاه و با فاصله میان انگشتان). وای بر
کوچههای آباد و خانههای آراسته شما که دارای بالها (کنگرههائی) ست همچون
بالهای کرکس و دارای خرطومهائی است (ناودانهای سنگین) همچون خرطوم پیلان.
کسی بر کشتههای آن لشکر گریه نکند (زیرا خانواده آنها در شهرهای دیگرند و
آنها بردگان بودند) و از غائب آنها جستجو نمیشود (کسی از اقوام و بستگان
ندارند که نگران آنها باشد) من دنیا را بررسی کردم و سنجیده واندازه گرفتم و
به حقیقت آنها بینا میباشم. [1] در سال255 هجری در زمان المهتدی باللّه
خلیفه عباسی مردی که به صاحب زنج معروف شد. [2] در حوالی بصره قیام کرد، او
مردی سنگدل و بدکردار بود و در یک واقعه بصره سیصد هزار نفر از مردم را
قتل عام کرد، سپاهیان او را زنگیان تشکیل میدادند. در اول قیام در لشکر
او به جز سه شمشیر نبود، در محله کرخ اسبی برای او هدیه آوردند که آن را
زین و لجام نبود و از هیچ طرف نمیشد آن را مهار کرد،با ریسمانی از لیف
برای اسب او لجام درست کردند، به همین سبب حضرت فرمود: لشکر او صدا ندارد
(آلات و اسباب جنگی که موجب غوغا میشود در لشکر او نبود) در روز جمعه
هفدهم سال257 داخل بصره شد و مردم را قتل عام کرد، مسجد جامع و خانههای
مردم را آتش زد، روز جمعه و شب و روز شنبه پیوسته به کشتار ادامه داد و
خانهها را به آتش کشید تا آنکه جویهای خون روان و کوی و بازار خونین گشته و
گلستان به گورستان مبدل شد، هر خانهای که در رهگذر انسان و یا چهارپایان
بود با همه اسباب و اثاث و آنچه در آن بود سوخت. در تاریخ آمده است: آتش از
دامنه این کوه تا آن کوه شعله ور شد، و قتل و غارت و آتش تمامی شهر را فرا
گرفت. بعد از این قتل عام (و ایجاد وحشت) به مردم امان دادند و گفتند: هر
که به خانه ابراهیم بن محمد رود در امان است، وقتی مردم اجتماع کردند،
بهانه پیش کشیدند و شمشیر در میان ایشان نهادند، صدای مردم به شهادت جاری و
خونشان در زمین ساری بود، هر پولداری که در شهر بود اول مال او را گرفته و
اگر امتناع میکرد با شکنجه میگرفتند، سپس او را میکشتند، فقرا را بدون
درنگ قتل عام میکردند، [3] خلاصه هر کس را دیدند کشتند. قحطی در میان
شهر ظاهر شد، مردم بصره به ناچار به خوردن حیوانات پرداختند،و برای حفظ جان
خود به چاهها پناه بردند، شب هنگام بیرون میآمدند و دنبال غذا میگشتند،
و چون آذوقهای نماند به خوردن گوشت سگ و موش و گربه پرداختند و همین که
هوا روشن میشد به چاهها میرفتند و مخفی میشدند، آنقدر به این کار ادامه
دادند که از حیوانات نیز چیزی نماند، و در اثر قحطی و ترس جان هر کسی که
توانی داشت، رفیق خود را کشت و خورد. چنان کار بر مردم سخت شد که زنی را
دیدند سری بر دست گرفته میگرید، از سبب آن پرسیدند گفت: مردم اطراف
خواهرم جمع شده بودند منتظر بودند بمیرد تا گوشت او را بخورند! هنوز
خواهرم نمرده بود که او را پاره پاره کردند و گوشت او را قسمت نمودند و از
گوشت او فقط همین سر را به من دادند و به من ظلم کردند! به این جهت بود که حضرت امیر علیهالسّلام در پیشگوئی خود مردم بصره را به مرگ سرخ (کشتار) و گرسنگی خبر داده فرمود: وای بر تو ای بصره از لشکری که عذاب خداوند است. بانگ و غبار ندارد و زود باشد که اهل تو به مرگ سرخ و گرسنگی و قحطی مبتلا گردند. این از معجزات بزرگ امیرالمؤمنین علیهالسّلام است. [4] .
پی نوشت ها: (1) نهجالبلاغة فیض خطبه 128. (2)
نام و نسب خود را علی بن احمد بن عیسی بن زید، معرفی می کرد، گر چه از نظر
تاریخی مورد تردید است خودش مدعی بود اصالة اهل طالقانی است آنگاه به عراق
منتقل شده اند. (الکامل ج_7 ص205). [3] الکامل فی التاریخ، ج 7 ص245. [4] منتهی الآمال.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 365