نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 260
بانگ شبانه
اصحاب شورا ترسیدند که اگر من بر آنان ولایت یابم گلویشان را بفشارم و
آنان نتوانند دم برآورند و از خلافت، بهرهای نبرند (و برای همیشه از واهب
آن محروم مانند). به این جهت، همه علیه من به پا خاستند و هماهنگ شدند تا
ولایت را از من به نفع عثمان برگردانند به امید آنکه به خلافت دست یابند و
آن را میان خود، دست به دست بگردانند. شبی که با عثمان بیعت کردند، بانگ
برخاست و صدای آن در شهر مدینه پیچید و به گوشها رسید و معلوم نشد که آن
صدا از که بود؟ به گمان من آن بانگ از جنیان بود. او میگفت: ای جارچی مرگ، اسلام را مرگ فرا گرفته، برخیز و خبر مرگ اسلام را اعلام کن همانا معروف مرد و منکر آشکار شد. بلند آوازه مباد قریش، نفرین بر ایشان باد، چه کسی را پیش انداختند و چه کسی را وانهادند؟! (هان ای مردم) علی در امر ولایت از او سزاوارتر است، پس ولایت را در دست او گذارید و مقام والای او را ارج نهید و انکار مکنید. این ندا مایه پند و عبرت بود و اگر همه مردم از آن آگاهی نداشتند، آن را ذکر نمیکردم ....
(به هر تقدیر) مردم از من خواستند که با عثمان بیعت کنم و من هم از روی
اکراه چنین کردم و صبر و بردباری پیشه ساختم و این دعا را به اهل قنوت
تعلیم دادم که در نمازها بگویند: بار خدایا! دله در مهر تو خالصند، و
چشمها به سوی تو نگران و زبانها به نام تو گویاست و داوری کارها به پیشگاه
تو عرضه گردد، پس میان ما و قوم ما حقیقت را آشکار کن. بار خدایا! ما از
عیبت پیامبرمان و بسیاری دشمنانمان و اندک بودن کسانمان و خوار بودنمان در
چشم مردمان و سختی روزگار و هجوم فتنهها، به درگاه تو شکایت آورده ایم.
پس ای خدایا! با آشکار کردن عدل و داد خود و چیرگی حق و حقیقت آن طور که
خود صلاح می دانی گشایشی نصیب ما بفرما. قال علی (ع):... فحشی القوم ان
انا ولیت علیهم ان اخد بانفاسهم و اعترض فی حلوقهم و لایکون لهم فی الامر
نصیب. فاجمعوا علی اجماع رجل واحد منهم حتی صرفوا الولایه عنی الی عثمان
رجا ان ینالوها و یتداولوها فیما بینهم فبیناهم کذلک اذ نادی مناد لایدری
من هو و اظنه جنیا فاسمع اهل المدینه لیله بایعوا عثمان فقال: یا علی ناعی الاسلام قم فانعه قد مات عرف و بدا منکر ما لقریش لا علا کعبها من قدموا الیوم و من اخروا ان علیا هو اولی به منه فولوه و لاتنکروا فکان لهم فی ذلک عبره و لولا ان العامه قد علمت بذلک لم اذکره. فدعونی
الی بیعه عثمان فبایعت مستکرها و صبرت محتسبا و عملت اهل القنوت ان
یقولوا: اللهم لک اخلصت القلوب و الیک شخصت الابصار و انت دعیت بالالسن و
الیک تحوکم فی الاعمال، فافتح بیننا و بین قومنا بالحق. انا نشکوا الیک غیبه نبینا و کثره عدونا و قله عددنا و هواننا علی الناس و شده الزمان علینا و وقوع الفتن بنا. اللهم ففرج ذلک بعدل تظهره و سلطان حق تعرفه [1] .
پی نوشت ها: (1) در مصدر چنین است اما ظاهرا صحیح آن تعزه باشد. کشف المحجّه، ص 179.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 260