responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 193
برخورد با یک زن جاسوس

زنی به نام «ساره» دو سال پس از جنگ «بدر» به مدینه آمد.
وقتی رسول خدا از وِی پرسید:
آیا اسلام آورده‌ای؟
گفت: نه.
فرمود: برای چه اینجا آمده‌ای؟
گفت:
قریش اصل و نسب من می‌باشند، گروهی از آنان کشته و گروهی به مدینه مهاجرت نموده‌اند، و پس از جنگ «بدر» کارِ من رونق خود را از دست داد؛ و من از روی احتیاج به اینجا آمده‌ام.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فوراً دستور داد:
پوشاک و خوراک لازم در اختیار او بگذارند.
با اینکه او مشمول محبّت‌های پیامبر اسلام بود، ولی با گرفتن مبلغ ده دینار از «حاطب بن ابی بلتعه» جاسوسی بر ضدّ اسلام را به عهده گرفت، و حاضر شد نامه وی را که حاکی از آمادگی مسلمانان برای فتح مکّه بود به قریش برساند. [1] .
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سه تن از سربازان رشید خود «علی‌علیه السلام، زبیر و مقداد» را خواست و به آنها مأموریت داد که راه مکّه را در پیش گرفته و این زن را هر کجا دیدند، دستگیر کرده و نامه را از وِی بگیرند.
آنان در نقطه‌ای به نام «روضة خاخ» [2] زن را دستگیر کرده و بارهای او را دقیقاً وارسی کردند، ولی چیزی از او نیافتند.
از طرفی زن جاسوس، بردن نامه از طرف «حاطب» را شدیداً تکذیب می‌کرد.
علی علیه السلام فرمود:
به خدا قسم، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هرگز خلاف نمی‌گوید.
باید نامه را بدهی، و الاّ به هر قیمتی باشد نامه را از تو می‌گیریم.
در این لحظه «ساره» احساس کرد، امام علی علیه السلام تا فرمان پیامبر را انجام ندهد، دست بر نمی‌دارد.
خطاب به فرستادگان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گفت که:
مقداری فاصله بگیرید.
سپس نامه کوچکی را از لابلای تاب‌های گیسوی بلند خود بیرون آورد و به حضرت علی علیه السلام داد و توطئه جاسوسی طرفداران قریش ناکام ماند.
پیامبر از اینکه یک مسلمان سابقه‌داری که حتی در لحظات سختِ اسلام، به یاری اسلام شتافته، دست به چنین کار ناشایسته‌ای زده است، سخت ناراحت شد.
فوراً «حاطب» را احضار کرد و درباره دادن چنین گزارشی از او توضیح خواست.
وی به خدا و رسول وی سوگند یاد نمود و گفت:
کوچکترین تزلزلی به ایمان من راه نیافته است.
ولی پیامبر می‌داند که من در مدینه با حالت تجرّد بسر می‌برم و فرزندان و خویشاوندان من در مکّه تحت فشار شکنجه قریش می‌باشند؛ منظور من از دادن گزارش این بود که تا حدّی از فشار و شکنجه نسبت به آنها بکاهند.
از پوزش «حاطب» چنین استفاده می‌شود که سران قریش برای کسب اطّلاع از اسرار مسلمانان، بستگان مسلمانان را در مکّه تحت فشار می‌گذاردند، و رفع مزاحمت را منوط به این می‌کردند که اسرار مورد نظر آنها را به وسیله مسلمانان مدینه دریافت نموده، در اختیار آنها بگذارند.
با اینکه پوزش او موجّه نبود، ولی پیامبر روی مصالحی (از جمله سوابق او در اسلام)، عُذر او را پذیرفت و او را آزاد ساخت.
حتّی خلیفه دوّم از پیامبر درخواست نمود که گَردن او را بزند.
امّا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
او در نبرد بدر شرکت داشت و روزی مورد لطف الهی بود، از این جهت من او را آزاد می‌سازم.
خداوند بزرگ برای اینکه این جریان بار دیگر تکرار نگردد، آیاتی چند در این باره نازل فرمود:
از آن جمله این آیه است:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُمْ مِنْ الْحَقِّ یخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَاداً فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَنْ یفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبت می‌کنید، در حالی که آنها به آنچه از حق برای شما آمده کافر شده‌اند و رسول اللَّه و شما را به خاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون می‌رانند؛ اگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کرده‌اید؛ (پیوند دوستی با آنان برقرار نسازید!) شما مخفیانه با آنها رابطه دوستی برقرار می‌کنید در حالی که من به آنچه پنهان یا آشکار می‌سازید از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کاری کند، از راه راست گمراه شده است! [3] .


پی نوشت ها:
(1) متن نامه چنین بود:
مِنْ
حَاطِبِ بْنِ اَبی بلتعة الی اَهْلِ مَکّه: اِنَّ رَسُول اللَّه یریدُکُم فَخُذُوا حذْرَکُمْ: نامه‌ای از حاطب فرزند «ابوبلتعه» به سوی مردم مکّه: پیامبر خدا آماده حمله است سلاح خود را برگیرید و آماده دفاع باشید.
[2] و به نقل «ابن هشام» در نقطه‌ای به نام «خلیقه».
[3] سوره ممتحنه آیه 1.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 193
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست