نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1787
یادآوری اهمیت مدیریتها
یکی از روشهای بازسازی نیروها، و بالابردن میزان تعهّد و مسئولیت پذیری
آنان، یادآوری اهمیت و عظمت مدیریتهای واگذار شده میباشد که امام
علیعلیه السلام پس از آنکه محمد بن ابیبکر را به فرماندهی سپاه مصر
برگزید به او نوشت: وَاعْلَمْ - یا مُحَمَّدُ بْنَ أَبِی بَکْرٍ -
أَنِّی قَدْ وَلَّیتُکَ أَعْظَمَ أَجْنَادِی فِی نَفْسِی أَهْلَ مِصْرَ،
فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ أَنْ تُخَالِفَ عَلَی نَفْسِکَ، وَأَنْ تُنَافِحَ عَنْ
دِینِکَ، وَلَوْ لَمْ یکُنْ لَکَ إِلَّا سَاعَةٌ مِنَ الدَّهْرِ، وَلَا
تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ، فَإِنَّ فِی اللَّهِ
خَلَفاً مِنْ غَیرِهِ، وَلَیسَ مِنَ اللَّهِ خَلَفٌ فِی غَیرِهِ. صَلِّ
الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا، وَلَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا
لِفَرَاغٍ، وَلَا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَالٍ. وَاعْلَمْ
أَنَّ کُلَّ شَیءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلَاتِکَ. ومنه: فَإِنَّهُ
لَا سَوَاءَ، إِمَامُ الْهُدَی وَإِمَامُ الرَّدَی، وَوَلِی النَّبِی،
وَعَدُوُّ النَّبِی. وَلَقَدْ قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِصلی الله علیه
وآله وسلم: «إِنِّی لَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی مُؤْمِناً وَلَا
مُشْرِکاً؛ أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِیمَانِهِ، وَأَمَّا
الْمُشْرِکُ فَیقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْکِهِ. وَلکِنِّی أَخَافُ عَلَیکُمْ
کُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ، عَالِمِ اللِّسَانِ، یقُولُ مَا تَعْرِفُونَ،
وَیفْعَلُ مَا تُنْکِرُونَ». «ای محمد بن ابی بکر! بدان، که من تو را
سرپرست بزرگ ترین لشکرم یعنی لشکر مصر، قرار دادم، بر تو سزاوار است که با
خواستههای دل مخالفت کنی، و از دین خود دفاع نمایی، هرچند ساعتی از عمر تو
باقی نمانده باشد، خدا را در راضی نگهداشتن مردم به خشم نیاور، زیرا
خشنودی خدا جایگزین هر چیزی بوده امّا هیچ چیز جایگزین خشنودی خدا نمیشود،
نماز را در وقت خودش به جای آر، نه اینکه در بیکاری زودتر از وقتش بخوانی،
و به هنگام درگیری و کار آن را تأخیر بیاندازی، و بدان که تمام کردار خوبت
در گرو نماز است. (قسمتی از نامه) امام هدایتگر، و زمامدار گمراهی
هیچگاه مساوی نخواهند بود، چنانکه دوستان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و
دشمنانش برابر نیستند، پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله وسلم به من فرمود: (بر
امّت اسلام، نه از مؤمن و نه از مشرک هراسی ندارم، زیرا مؤمن را ایمانش
بازداشته، و مشرک را خداوند به جهت شرک او نابود میسازد، من بر شما از مرد
منافقی میترسم که درونی دو چهره، و زبانی عالمانه دارد، گفتارش دلپسند و
رفتارش زشت و ناپسند است).» [1] . و به یکی دیگر از مدیران سیاسی خود در همین رابطه نوشت. أَمَّا
بَعْدُ، فَإِنَّکَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَی إِقَامَةِ الدِّینِ،
وَأَقْمَعُ بِهِ نَخْوَةَ الْأَثِیمِ، وَأَسُدُّ بِهِ لَهَاةَ الثَّغْرِ
الَْمخُوفِ. فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ عَلَی مَا أَهَمَّکَ، وَاخْلِطِ
الشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّینِ، وَارْفُقْ مَا کَانَ الرِّفْقُ
أَرْفَقَ، وَاعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِینَ لَا تُغْنِی عَنْکَ إِلَّا
الشِّدَّةُ. وَاخْفِضْ لِلرَّعِیةِ جَنَاحَکَ، وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ،
وَأَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ، وَآسِ بَینَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ
وَالنَّظْرَةِ، وَالْإِشَارَةِ وَالتَّحِیةِ، حَتَّی لَا یطْمَعَ
الْعُظَمَاءُ فِی حَیفِکَ، وَلَا ییأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ،
وَالسَّلَامُ. «پس از یاد خدا و درود! همانا تو از کسانی هستی که در
یاری دین از آنها کمک میگیرم، و سرکشی و غرور گناهکاران را در هم میکوبم،
و مرزهای کشور اسلامی را که در تهدید دشمن قرار دارند حفظ میکنم، پس در
مشکلات از خدا یاری جوی، و درشتخویی را با اندک نرمی بیامیز، در آنجا که
مدارا کردن بهتر است مدارا کن، و در جایی که جز با درشتی کار انجام نگیرد،
درشتی کن، پرو بالت را برابر رعیت بگستران، با مردم گشاده روی و فروتن باش،
و درنگاه و اشاره چشم، در سلام کردن و اشاره نمودن با همگان یکسان باش، تا
زورمندان در ستم تو طمع نکنند، و ناتوانان از عدالت تو مأیوس نگردند. با
درود.» [2] . و برای نشان دادن الگوهای موفّق در مدیریت های سیاسی، و
نظامی در نامه ای که به مردم مصر نوشت، ویگی های مالک اشتر را برای مردم
مصر یک به یک بازگو می کند تا انسانهای الگو پذیر از مردان توانا الگو
گیرند و انسانهای ناتواندر خودسازی خود بکوشند. امام در نامه 38 خطاب به مردم مصر نوشت: أَمَّا
بَعْدُ، فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَیکُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ، لَا
ینَامُ أَیامَ الْخَوْفِ، وَلَا ینْکُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ
الرَّوْعِ، أَشَدَّ عَلَی الْفُجَّارِ مِنْ حَرِیقِ النَّارِ، وَهُوَ
مَالِکُ بْنُ الْحَارِثِ أَخُو مَذْحِجٍ، فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا
أَمْرَهُ فِیما طَابَقَ الْحَقَّ، فَإِنَّهُ سَیفٌ مِنْ سُیوفِ اللَّهِ،
لَا کَلِیلُ الظُّبَةِ، وَلَا نَابِی الضَّرِیبَةِ: فَإِنْ أَمَرَکُمْ أَنْ
تَنْفِرُوا فَانْفِرُوا، وَإِنْ أَمَرَکُمْ أَنْ تُقِیمُوا فَأَقِیمُوا،
فَإِنَّهُ لَا یقْدِمُ وَلَا یحْجِمُ، وَلَا یؤَخِّرُ وَلَا یقَدِّمُ
إِلَّا عَنْ أَمْرِی. وَقَدْ آثَرْتُکُمْ بِهِ عَلَی نَفْسِی لِنَصِیحَتِهِ
لَکُمْ، وَشِدَّةِ شَکِیمَتِهِ عَلَی عَدُوِّکُمْ. «پس از ستایش
پروردگار! من بندهای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم، که در روزهای
وحشت، نمیخوابد، و در لحظههای ترس از دشمن روی نمیگرداند، بر بدکاران از
شعلههای آتش تندتر است، او مالک پسر حارث مَذحجی است، آنجا که با حق است،
سخن او را بشنوید، و از او اطاعت کنید، او شمشیری از شمشیرهای خداست، که
نه تیزی آن کُند میشود، و نه ضربت آن بیاثر است، اگر شما را فرمان کوچ
کردن داد، کوچ کنید، و اگر گفت بایستید، بایستید، که او در پیش روی و
عقبنشینی و حمله، بدون فرمان من اقدام نمیکند. مردم مصر! من شما را بر
خود برگزیدم که او را برای شما فرستادم، زیرا او را خیرخواه شما دیدم، و
سرسختی او را در برابر دشمنانتان پسندیدم.» [3] .
پی نوشت ها: (1) نامه 27 نهجالبلاغه، معجمالمفهرس محمد دشتی. (2) نامه 46 نهجالبلاغه، معجمالمفهرس محمد دشتی. (3) نامه 38 که اسناد و مدارک آن به شرح زیر است: 1- تاریخطبریج4 ص172 وج3 ص127سنه38:طبریشافعی (متوفای310ه) 2- کتاب الغارات ج 1 ص 266: ابن هلال ثقفی (متوفای 283 ه) 3- کتاب صفین ص 122: نصر بن مزاحم (متوفای 202 ه) 4- تاریخ یعقوبی (ابن واضح) ج2 ص194: یعقوبی (متوفای 292 ه) 5- البیان والتبیین ج 3 ص 257: جاحظ (متوفای 255 ه) 6- تاریخ کامل ج 3 ص 177:ابن أثیر شافعی (متوفای 606 ه).
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1787