بیهقی واعظ سبزواری بر اثر ازدواج با خواهر عبدالرحمن جامی نزد اهالی سبزوار به سنّی بودن متهم شده از هرات به سبزوار برگشت.
روزی بالای منبر موعظه می‌کرد تا رسید به این سخن که جبرئیل دوازده هزار مرتبه بر پیغمبر اکرم نازل شده است. پیرمردی برای امتحان به نمایندگی مردم حرکت کرده و گفت نزول جبرئیل به پیغمبر را گفتی نزولش را به آقا علی(ع)بگو. چند مرتبه جبرئیل به علی(ع) بن ابی‌طالب (ع) نازل شده.
مات و متحیر در بالای منبر چه بگوید روایتی ندیده که جبرئیل بر علی(ع)نازل شده باشد. اگر بگوید جبرئیل نازل شده دروغ گفته. اگر بگوید نازل نشده گمان مردم درباره او تبدیل به صدق می‌شود یک مرتبه به زبانش آمد این کلمه که گفت جبرئیل بیست و چهارهزار مرتبه به علی(ع)نازل شده. پیرمرد گفت چه دلیلی داری بر این حرفت گفت باین دلیل که پیامبر اسلام (ص) فرمود:
انا مدینة العلم و علی(ع) بابها من شهر علم هستم و علی(ع)درب آن شهر است.
واضح است جبرئیل که دوازده هزار بار بر پیغمبر اکرم (ص) نازل شد از درب شهر وارد می‌گشت. پس آقا علی(ع)را هم که درب آن شهر است زیارت می‌کرده بعد از نزول وحی هنگام مراجعت باز جمال علی(ع)را می‌دیده است پس به این دلیل به اندازه‌ای که به پیغمبر (ص) نازل شده دو برابر آن حضور علی(ع)رسیده و آن بیست و چهار هزار مرتبه است.
چنانکه سرور عالم بجز پیمبر نیست
ولی خاص خدا نیز غیر حیدر نیست
علی(ع) ست گنج حقایق، علی(ع) ست باب علوم
دلی مجوی که مشتاق سوی آن در نیست
علی(ع) ست مظهر ولای شرع آزادی
جز او باهل طریقت مرا دو رهبر نیست
میان آن همه مردان حق قسم بخدا
کسی برتبه ز شیر خدا فراتر نیست
به لوح عرش بود نقش نام والایش
بجز ولی خدا کس شریف و سرور نیست
دلی که آینه دار محبت علوی ست
بجز صفای ربوبی در آن مخمر نیست
منبع : کرامات العلویه، علی(ع) میر خلف زاده، نشر مهدی یار