نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1600
مظلومیت آن حضرت پس از وفات رسول خدا
ابنقتیبه دینوری گوید: علی- کرم اللّه وجهه- فاطمه دختر رسول خدا صلی
اللّه علیه و آله و سلم را شبها بر چهارپایی مینشاند و در مجالس انصار
میبرد و فاطمه از آنان یاری میطلبید و آنان میگفتند: ای دختر رسول خدا،
بیعت ما با این مردم انجام گرفته است و اگر همسر و پسرعموی تو پیش از
ابوبکر سبقت میجست و از ما بیعت میخواست ما از او رویگردان نبودیم؛ و علی
علیهالسلام میفرمود: آیا میبایست رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم
را در خانه مینهادم و دفن نکرده بیرون میآمدم و با مردم بر سر قدرت او
نزاع میکردم؟ و فاطمه میگفت: ابوالحسن کاری نکرده مگر همان را که شایسته
او بوده است و امت هم کاری کردند که خداوند حسابگر و بازخواست کننده
آنهاست. [1] . و نیز پس از ذکر بیعت نکردن علی علیهالسلام گوید: پس
دومی نزد اولی آمده، گفت: آیا این مرد را که از بیعت با تو سر باز زده به
بیعت وا نمیداری؟ وی به غلام خود قنفذ گفت: برو علی را نزد من فرا خوان،
وی نزد علی رفت، علی به او فرمود: کارت چیست؟ گفت: خلیفه رسول خدا تو را
فرا میخواند. علی فرمود: چه زود بر رسول خدا دروغ بستید! قنفذ بازگشت و
پیام را رساند. وی مدتی گریست، اما دومی بار دوم گفت: به این مردی که از
بیعت با تو سر باز زده مهلت نده و او را به بیعت وادار. اولی به قنفذ گفت:
نزد او باز گرد و بگو: خلیفه رسول خدا تو را برای بیعت فرا میخواند. قنفذ
بازگشت و مأموریت خود را اجرا کرد، علی علیهالسلام فریاد زد: سبحان الله!
او مدعی مقامی شده که حق او نیست. قنفذ بازگشت و پیام را رساند. باز اولی
مدتی گریست، سپس دومی برخاست و به همراه گروهی به در خانه فاطمه رفتند،در
زدند، چون فاطمه صدای آنان را شنید با صدای بلند گفت: ای پدر، رسول خدا، ما
چه رنجها که پس از تو از دومی و اولی دیدیم! [2] .
پی نوشت ها: (1) الامامة و السیاسة 19:1. (2) نقل از امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، ص 785 -884.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1600